یارسان در کتاب سفرنامه گوبینو

 

در زیر چند بخش از کتاب سه سال در آسیا اثر گوبینو تایپ و منتشر میکنم. در نوشتار و گفتار به این داده برمی‌گردم. در اینجا تنها چند نکته که به نظراتم مرتبط هستند، برجسته میکنم. متاسفانه گوبینو قادر به تشخیص تمایزات در بین گروههای متمایز نبوده و داده‌های جمع‌آوری کرده از منابع متفاوت را شدیدا درهم‌آمیخته و به درستی و روشمند آنها را آنالیز نکرده است. لذا، خلط مباحث نویسنده زیاد و بویژه شمار زیادی از نامها و واژگان و مفاهیم را نادرست شنیده و یا فهمیده است. و شاید هم وی از افراد ناآشنا به موضوع کسب اطلاعات نموده است.

1. همه‌ی اهل‌حق خود را مقید به روزه داری نمیداند.
2. کره‌ی زمین بر پشت گاو و گاو بر پشت ماهی قرار گرفته، برگرفته از عقاید هندی دانسته که با عقاید ایزیدیها همخوانی دارد.
3. «پیر رزق بار تکالیف اخلاقی بسیار محکمی وضع کرده که از دین جدا نیست.» و « رعایت تکالیف اخلاقی بخش مهمی از آیین و بلکه همه‌ی آیین را تشکیل می‌دهد»
4. «باید دست‌کم در دو یا سه جا کتابخانه‌هایی وجود داشته باشد که تا آنجائی که من اطلاع دارم شامل حدود بیست جلد کتابهای آنان می‌باشد.»
5. «در باره‌ی محتوای کتب مزبور اطلاعی ندارم، اما بسیار مایلم به آن پی ببرم و ارزش تاریخی آنها را دریابم، خواه به مسائل مادی پرداخته باشند و خواه مسائل فلسفی.»
6. « می‌گویند مهم‌ترین این کتابها «کتاب سرانجام» یا کتاب چهار ملک نام دارد.»
7. «عقاید اهل‌حق به قدری با معتقدات بودائیان هند نزدیک است»
8. « اسامی چهار مظهر اولیه یعنی پیربنیامین، پیرزرق‌بار، پیرداود و پیرموسی جعلی است»
9. « کتب مزبور به زبان کوردی نوشته شده است و کوردی زبان مقدس به شمار می‌رود»
10. ….
چنان که دیدیم خداوند به مفهومی که صوفیان برایش قائل هستند، نیروی اصلی و اولیه می‌باشد و معمولا از آن به الفاظی از قبیل «دُرّ» یعنی مروارید، «پادشام» یعنی پادشاه من، خداوندگار، سلطان عشق یا شاه خویشتن نام می‌برند. وقتی خداوند به خلقت جهان پرداخته بخشی از جوهر وجودش را در آن به کار برده و این امر باعث ایجاد اقلیمهای هفت گانه‌ای شده که عالم به آن تقسیم می‌شود و کره‌ی زمین را در پشت گاوی مجازی قرار داده که پاهایش به پشت یک ماهی تکیه دارد. عقاید مزبور که کاملا هندی است، این فرقه‌های مسلمان از آن اقتباس کرده‌اند. در همین حال خداوند بخش دیگری از وجودش را به شکل دیگری به کار برده و موجودات جان‌دار را آفریده است. (ص 248)

پیربنیامین رهبر معنوی جوهر اّلهی، تجسم قانون و شرایطی است که تحت آن وجود عالم ممکن می‌شود و خلاصه اینکه احکام دینی را به هر شکل و ماهیتی صادر می‌کند. احکام مزبور به طور نمادین و برای تاکید، سه روز روزه را در سال واجب می‌شمارد، اما همه‌ی اهل‌حق خودشان را مقید به پذیرفتن این ریاضت نمی‌دانند و فقط چهار فرقه‌ی ابراهیمی، داودی، میری و سلطان بابری به آن گردن می‌نهند و داودیها نیز با روزه گرفتن یک روز پیش از تاریخ مقرر و ترک آن یک روز زودتر، خودشان را از فرقه‌های دیگر متمایز می‌سازند. این دوره‌ی پرهیز به هنگام تعادل اوقات شبانه‌روز در ابتدای پاییز می‌باشد و به کلی از نظر مدت و به خصوص سخت‌گیری با روزه‌ی ماه رمضان مسلمانان فرق دارد. برای اهل‌حق خوردن و آشامیدن قبل از طلوع و بعد از غروب آفتاب بیش از آنچه برای حفظ بنیه‌ی جسمانی لازم است، جایز نیست. (ص 249 )

پیر رزق بار تکالیف اخلاقی بسیار محکمی وضع کرده که از دین جدا نیست. او اجازه نداده و اهل حق نیز نمی‌پذیرند که کسی که ایمان داشته باشد هریک از تکالیف مزبور را انجام ندهد. دزدی، زنا، دروغ تنها معصیت و گناه و حتی جنایت محسوب نمی‌شود، بلکه توهین به مقدسات و محاربه با خداست. در نتیجه، رعایت تکالیف اخلاقی بخش مهمی از آیین و بلکه همه‌ی آیین را تشکیل می‌دهد، زیرا به نظر اهل حق نماز و دعا چندان لزومی ندارد و آداب مذهبی در درجه‌ی بسیار پایین قرار می‌گیرد. اگر به عقاید بوداییان هند در دورانهای اولیه‌ی پیشرفت آن مراجعه کنیم، همین حالت جزمی را در همه جا می‌یابیم. (ص 250)

در اینجا این مسئله مطرح می‌شود که آیا اهل‌حق کتابهایی هم دارند؟ مسلمانان تاکید می‌کنند که ندارند، ولی خودشان می‌گویند هیچ نوشته‌ای جز اشعاری که در فوق ذکر کردم ندارند. با این همه دلایلی در دست دارم که ثابت می‌کند این مطلب درست نیست. باید دست‌کم در دو یا سه جا کتابخانه‌هایی وجود داشته باشد که تا آنجائی که من اطلاع دارم شامل حدود بیست جلد کتابهای آنان می‌باشد. در باره‌ی محتوای کتب مزبور اطلاعی ندارم، اما بسیار مایلم به آن پی ببرم و ارزش تاریخی آنها را دریابم، خواه به مسائل مادی پرداخته باشند و خواه مسائل فلسفی. می‌گویند مهم‌ترین این کتابها «کتاب سرانجام» یا کتاب چهار ملک نام دارد. از آنچه برایم تعریف کرده‌اند چنین بر می‌آید که عقاید اهل‌حق به قدری با معتقدات بودائیان هند نزدیک است که جرات نمی‌کنم به شرح جزئیات آن بپردازم از ترس اینکه مبادا چنان که در ایران مرسوم است نحوه‌ی طرح سوالاتم باعث تلقین جوابها بشود. به عنوان مثال اسامی چهار مظهر اولیه یعنی پیربنیامین، پیرزرق‌بار، پیرداود و پیرموسی جعلی است و این امر بسیار مقرون به حقیقت به نظر می‌رسد و به جای آنها باید اسامی بودا را که در کتب هندی آمده است، قرار داد. جرات نمی‌کنم این مطلب را قطعی بدانم، ولی با این وصف امکان‌پذیر است. اما این موضوع جزئی قابل توجه است: کتب مزبور به زبان کوردی نوشته شده است و کوردی زبان مقدس به شمار می‌رود چون کوردی حوالی کرمانشاه رابطه‌ی بسیار نزدیکی با فرس قدیم که «لکی» نامیده می‌شود دارد که هنوز زرتشتیان بین خودشان صحبت می‌کنند. بنابراین احتمال دارد زبان مقدس همان لکی باشد و این موضوع برای پژوهش بسیار جالب است چون در صورت اثبات تاریخ قطعی عقاید اهل‌حق معلوم می‌شود. (ص 255 و 256 )