مذهب یهودی‌ساخته برای ابتذال و انحطاط تمدن گوران

برزو احمدی


مذهب یهودی‌ساخته برای ابتذال و انحطاط تمدن گوران و بدیل آن و نهایتا تجزیه کوردان

یادداشت پیش‌رو چند روز پیش با عنوان «با بانگ یاعلی، سماع و رقص درویشی و تکخوانی و همخوانی جعلیات با نوای تنبور کشت بذرهای فلسفی سمپاشی نمی‌شوند!» بدون بازخوانی و ویرایش منتشر شد. مضمون آنرا بازنویسی و نکات تازه‌ای بدان اضافه میکنم و به دلیل طولانی بودن یادداشت در دو بخش منتشر می‌نمایم.
لینک پیشنویس این یادداشت:
https://www.facebook.com/berzo.ahmedi/posts/10216831073288099
نحله‌ها‌ی مسلکی و مذهبی متشکل از مضامین و مرسومات شلخته و خام بسته و وابسته به اسلام و بویژه شاخه‌ی شیعی آن، زیر عناوین متفاوتی همچون علی‌اللهی، الحق، نصیریه، اسماعیلیه و غیره و غیره در خلال دو تا سه سده‌های اخیر زیر نام‌های “اهل‌حق” و کاکه‌یی در راستای ابتذال و انحطاط و نهایتا بدیل تمدن گوران و تجزیه‌ی کوردان، مذهب ابتداعی سلطان سهاک (سده هفتم و هشتم ه.) القا گشته‌اند. همه‌ی قرائن و شواهد نشانگر آنند که طرح اولیه‌ی این مذهب از سوی یهودیان پایه‌ریزی شده و در راستای ایجاد و تثبیت ملت ایران که بتواند به کشور ایران مشروعیت بخشد دستخوش تدریجی تغییرات و تحولات مطلوب و مطبوع گشته.
روند مذهب سازی را میتوان از واکاوی دقیق و عمیق اسناد و آثار مرتبط استتناج و مرحله‌بندی نمود. مدیاهای نگارنده مملو از یافته‌های مرتبط هستند و تازه‌ها در لینک‌های زیر قابل مشاهده میباشند.
بنەماگەل فەلسەفی 1: له بالویل تا تەیمور و نەوروز، لە ناوەس تا نیچە: قسە و باسێک فێکری و فەلسەفی بەڵگەدار!
https://www.facebook.com/PageYarsan/posts/4189214944495851
بنەماگەل فەلسەفی 2: رێواز و شێواز بەێاوبەس، فەلسەفەێ سیاسی دانایان گووران و دابەشکردن دەسڵات
https://www.facebook.com/PageYarsan/posts/4264057160344962
لینک منبع یافته‌ها:
https://www.facebook.com/PageYarsan
آثار نوشتاری مرتبط حتا از پژوهشگران حرفه‌ای حاوی معلومات و دانستنی‌های کاملا خام و نسنجیده و فاقد پشتوانه‌های سندی لازم در متون تاریخی گوران هستند. به بیان دیگر، محتویات و مضامین آن آثار به سخن آرامش دوستدار نپرسیده و نیندیشیده می‌باشند. پرسش‌های تعیین‌کننده‌ جهت انتخاب روش درست و گزینش منابع معتبر مرتبط برای پژوهش که بایستی هر پژوهشگر جدی‌ای از همان ابتدای راه از خود می‌پرسید، اما نپرسیده شده‌اند. منابع و ماخذ آثار پیشترها کدامند؟ آیا جمعیت‌های مورد پژوهش به لحاظ تاریخی و هویتی (اتنیکی و فکری و فرهنگی و مذهبی و زبانی ووو) هم‌سنخ و هم‌جنس هستند و دارای یک پیشینه میباشند!؟ شاخص‌ها و وجوه مشترک معتبر آنها برای دسته‌بندی در یک حوزه پژوهشی کدامند؟ چه تعداد و مقدار موارد مشترک باوری و سنتی در میان گروههای که زیر یک نام چتری یا یک قالب مسلکی و مذهبی متجانس قلمداد میگردند، یافت میشوند!؟ پرسش‌های پرشمار مرتبطی از این دست.
تشابهات و اشتراکات گروه‌ها و نحله‌های مسلکی و مذهبی دسته‌بندی شده زیر عناوین علی‌الهی، الحق، نصیری، اسماعیلیه و غیره که در غالب آثار پیش از گوبینو (سه سال در آسیا، 1855 تا 1858) آورده شده‌اند در رابطه با دین اسلام و مذهب تشیع دسته‌بندی و صف‌بندی گشته‌اند. برای نمونه، علی بن ابطالب و اهل بیت وی چگونه پرستیده میشده‌اند، در مقام امام، تجلی‌گاه ذات الله، خدا بودن یا نبودن وی، مظهر حق یا مبدا آغاز دونادون ذات و تناسخ روح و غیره. یا اینکه چند تن از امامان شیعه مورد قبول و پرستش نحله بوده‌اند، سه، پنج، هفت و یا هر دوازده امام. همینطور رابطه‌ی مسلکی و مذهبی آنها با حاکمان سیاسی وقت که خودشان از اخلاف و تجلی و مظهر علی بن ابیطالب تلقی گشته‌اند. برای مشاهده‌ی اسناد و پژوهش‌های مرتبط به پلی‌لیست لینک زیر در یوتیوب مراجعه گردد:
https://www.youtube.com/playlist…
از زمان گوبینو به این سو عنوان اهل‌حق رواج پیدا می‌کند و در آثار حاج نعمت‌الله مکری و نورعلی الهی تعریف و تبیین گشته و اصول و مبانی اعتقادی برایش وضع و تدوین می‌گردد. چنین بنظر میرسد که سادات کلان سلاسل الحق و علی‌اللهی و غیره از همین برهه ببعد مشارکت برخی از شیوخ جاف برزنجه در یاری سده‌ی هفتم و هشت ه. گورانیان را دستاویز و بن‌مایه و سوژه‌ی خلق جعلیات می‌کنند و با باورهای درویشی و صوفیگری‌شان درمی‌آمیزند. از مستندات سده‌ی دوازدهم ه. چنین برمی‌آید که برخی از این گروه‌ها از شیخ امیر و یارانش درخواست سازمان‌یابی و قرارگیری تحت مدیریت فیلسوفان گوران می‌نمایند. آثار مربوطه حیف و میل شده‌اند و جزئیات مباحث در دست نگارنده نیستند. در این بند کلام از فیلسوف بزرگ شیخ امیر که دستکاری شده، از سادات ساده (بدون ادعا) خواهان (که‌یل) سامان‌یابی خواسته میشود که مشتاقانه (لاره مل) با پیران (یاران سازمانده) همکاری نمایند که سروسامان‌شان بدهند. ووو
شیخ امیر مرمو :
سیدان ساده و کیلان پیر / پیرزاده ی قدیم داود دستگیر
با لاره مل بو گشت دامان تان / تا پیر بدرو سر و سامان تان
یاران جم بوه سان بدران تکبیر (ته‌گبیر) / بی شرط بی میزان نمیو و پیر
طالب بی شرط پیر بی میزان / هر دو خجلن نه قاپی دیوان
پروانه وشم بون روح نه یک قالب / ورنه نشنو یار نمو و طالب
پیر کبر و کینه نا ورو و دل / مراد نه قاپی او مبو حاصل
سر نه آسانه ی باطن بورو / دایم نصیب طالب مکرو
اینه فرموده امر استادن / پیر ارکان دار مشکل گشادن
توضیحاتی کوتاه در این باره در این یادداشت:
https://www.facebook.com/PageYarsan/posts/1800817850002251
بنابراینها، این احتمال هم وجود دارد که برخی از سران و خبرگان سلاسل صوفیگری از این زمان ببعد با وریاباران (روشنفکران) و دیده‌داران (فیلسوفان) گورانیان مراوده برقرار نموده و گفتگوهائی انجام داده باشند. متن نوشته‌ی گوران‌زبانی مورخه 1229 ه. (1814 م.) در مقاله‌ی پژوهشی مصطفی دهقان مستند برنامه ویدئوئی “از بالویل …” لینک در بالا، موید این احتمال می‌باشد. سند دیگری در این رابطه میتواند ورقه‌ی منتسب به سید شمس‌الدین حیدری در اوائل سده سیزدهم ش. باشد. در آن نوشته به سادات (هفتوانه‌ای) پیشنهاد داده میشود که با راضی‌مندی خودشان توسط هفتن‌طلبان سازماندهی و مدیریت شوند. از سوی دیگر، حاج نعمت‌الله جیحون‌آبادی و پسرش نورعلی الهی طریقت‌های ابداعی و مطبوع خودشان را بر آیات و احادیث قرآنی و اسلامی پایه‌گذاری میکنند و اعتبار و مشروعیت می‌بیخشند. به بیان دیگر، آنها اعتبار و اصالت طریقت‌هایشان از قرآن و اسلام می‌گیرند. آنها برای طریقت‌هایشان را مذهبی ابداعی مشترک برای نحله‌ها و گروههای اسلامی بویژه در اردوگاه درویشی و صوفیگری معرفی می‌کنند. 1. اصولی مانند قائل به دورانیت روح، ذات یا …، 2. مراسم مقامخوانی همراه با تنبورنوازی در مدح و ثنای علی بن ابیطالب بعلاوه‌ی رقص و سماع درویشی و صوفیگری، 3. تکیه کلامهای مانند یاعلی، یاهو، یاحق و غیره، 4. اماکنی همچون ریاضت‌خانه‌ی سالک و درویش پروری، تکایای مرید پروری و امثالهم را میتوان بعنوان معیارها و نشانه‌های تعلق سکت‌ها و سلاسل سادات الحق، علی‌اللهی، اهل‌حق، کاکه‌یی و غیره به اردوگاه صوفیه برشمرد.
بطور خلاصه، شواهد و قرائن موجود در اسناد و منابع مرتبط بعلاوه‌ی مرسومات و رفتارها و باورهای کنونی سلاسل سادات اهل‌حق موید این مدعاست که آنها پیشینه و تاریخی کاملا مجزا از گورانیان داشته و متعلق به ارودگاه صوفیگری اسلام بوده‌اند. در زیر به برخی نکات عطف روند شکلگیری مذهبی که امروزه غالبا با عناوین اهل‌حق و کاکه‌یی شناخته میشوند، می‌پردازم.

  1. تهیه‌ی اشعار برای مقامخوانی همراه با تنبور نوازی،
    جائی در آثار یاری‌های گورانیان (تاریخ گوران) سخن از اهمیت و تقدس ساز موسیقی تنبور و یا بایستگی و کارآمد مقامخوانی نیست. متن اشعار مقام‌های کنونی از ترتیب زمان سرایش و غرض از سرودنشان پرده برمی‌دارند. مقام‌های که اشعارشان در مدح و ثنای علی بن ابیطالب میباشند توشه و میراث گذشته سادات الحق و علی‌اللهی و اهل‌حق و … هستند. و مقامهای که ترکیب‌ها و مضمونهای همچون بنیامین پیره یاعلی، سهاک سلطان دینه یاعلی ووو در آنها بکار رفته از مقام‌های التقاطی اولیه‌ میباشند. در این مرحله فقط سهاک و بنیامین در مرکز توجه جاعلان بوده‌اند. اینرا میتوان منجمله از مضمون متن گوران‌زبانی آمده در مقاله‌ی مصطفی دهقان استنتاج کرد. همینطور گوبینو در کتاب سه سال در آسیا حدس میزند که اشعار مقام‌های گروه‌های الحق، اهل‌حق و … قدمتی صد تا سیصد سال بیش ندارند. با تعمق در موضوع و تطبیق ادعای گوبینو با متن گوران‌زبانی که در بالا ذکر منبعش رفت و تاریخ نگارشش حدود سه دهه پیشتر از زمان سفر گوبینو به منطقه می‌باشد، میتوان دریافت که حدس وی قرین واقعیت می‌باشد. چون، قدیمی‌ترها که قدمتشان به دوران صفویه میرسد همانهای بوده‌اند که در مدح و ثنای علی بن ابیطالب سروده شده‌اند و تازه‌ها همان‌های بوده‌اند در تجلیل و تقدس سهاک و بنیامین در کنار یا بهمراه علی بن ابیطالب که قدمتی بسیار کمتر از یک سده داشته‌اند و شاید هم کوتاه زمانی پیش از تاریخ نگارش متن مورد اشاره در بالا. (جهت اطلاع: غلامحسین ساعدی اشعار ترکی دم گرفتنهای جمعی در مدح و ثنای علی در کتابش ایلخچی (سال چاپ 1343 ش.) و حاج نعمت‌الله مکری اشعار فارسی مشابه در آثارش آورده‌اند. همینطور اشعار مقام‌های کنونی مرتبط سکتها و سلاسل الحق و اهل حق و …)
  2. استخوان‌بندی اولیه‌ی طریقت مذهبی منتسب به سهاک و تاریخ‌سازی جعلی،
    ورژن اولیه‌ی مذهب منتسب به سهاک، همانطور که از جدول تصویری پیوست پیداست و در نوشته‌های حاج نعمت‌الله مکری با تغییرات ساختاری و ترکیب و ترتیب تاریخی دیگری آمده، التقاطی بوده و طرح هدفمندی برای از بین بردن تاریخ تمدنی گوران از راه جایگزینی آن با مجموعه‌ای باورهای مذهبی تفاله‌ی تاریخ مردمان سامی و ادیان ابراهیمی می‌باشد. در این ورژن التقاطی به تاریخ تمدنی گوران و ترتیب تاریخی یاری‌های گورانیان کمترین توجهی نشده و نام و نشانی از جانشین موروثی سهاک (ابراهیم یا یادگار) نیست. همینطور اعتراف به دوره‌ی شاه‌خوشین و فقدان نام و نشانی از دوره‌های یاری موسوم و منتسب به بالویل، باوه سه‌رهه‌نگ، باوه نااووس و باوه یاگار در تهیه‌ی طرح، اثبات‌گر غرض و هدف موزیانه و دشمنانه‌ی طراحانش می‌باشد. در واقع، دوره‌ی باصطلاح شاه خوشین و سلطان سهاک از هیچ لحاظی کمترین هم‌سنخی و هم‌جنسی با سایر ادوار جدول ندارند. و آن پنج باصطلاح دوره برای انحراف صورتبندی شده‌اند و کمترین اساس دیدگاهی و سندی در جهانبینی فکری و فلسفی دانایان گوران ندارند. و شخصیت‌های دو دوره‌ی دیگر هم چنان آرایش هفتی‌ای بخود نمی‌گیرند و مناسبات الله و ملائک در میان آن فیلسوفان برقرار نبوده و نیست. بعلاوه، فرشتگان مقرب الله هفت فرشته هستند که گویا جنس خنثی دارند. توسل به جعل‌کاری در راستای اهداف مشخص در این موارد کاملا بدیهی می‌باشد. دوره‌ها 1 و 2 بعلاوه‌ی 5، 6 و 7 ساختگی و مبتنی بر آثار جعلی جعلی می‌باشند و منطقا و مستندا هیچ ربطی به تاریخ و هویت گوران ندارند. بنابراینها، این ترکیبات و ترتیبات کاملا ساختگی بوده و در راستای اهداف سیاسی طراحی و جعل گشته‌اند. اینرا میتوان سرآغاز یا تداوم تجزیه‌ی کوردان از راه از بین بردن آثار تاریخی مبنای هویت‌مشترک و خوار و خرد کردن تمدن گوران از راه تقلیل آن به چند سنت شلخته‌ی مذهبی و نتیجتا راه باز کرده برای ایجاد اقوام از لحاظ هویت تاریخی و تمدنی ساختگی همچون جاف، لور و له‌ک و بختیاری و غیره.
    خلاصه‌ی مضمون و اهداف طرح:
    یک) از بین بردن آثارعظیم گوران‌زبان که به نوشته‌ی گوبینو شمار زیادی کتابخانه حجم داشته‌اند، بهدف زدودن میراث مشترک کوردان و ایجاد واگرائی در میان آنها و نهایتا تجزیه‌ی کوردان در راستای ایجاد بافتارها و قالب‌های اقوام ایرانی.
    دو) فروکاستن تمدن عظیم تاریخی گورانیان مبتنی بر جهانبینی فکری و فلسفی به طریقت‌هائی شلخته و فاقد مایه و پایه مشتمل بر مجموعه‌ای باورهای التقاطی، خرافی و اسلامیزه شده
    سه) ترجمه برخی از بندهای کلام گوران‌زبانی تلف‌شده به فارسی که به احتمال زیاد توسط حاج نعمت‌الله مکری یا شاعری با نبوغ شعرسرائی وی به فارسی برگردانده شده. بدیهی است که هدف از اینکار ایرانیزه کردن این میراث بوده. چون در همین راستا، دوره‌ای جعلی ظهور در میان ترکان شامل کارآکتری ساختی بنام شاه‌ابراهیم بهمراه 24 شاعر واهی ترک و جعل اشعاری منتسب بدانها به زبان ترکی. حالا دیگر، میراث گوران‌زبان گورانیان باقی نیست بلکه مجموعه‌ای اشعار مذهبی به زبانهای اقوام ایرانی منجمله کوردی، فارسی و ترکی و غیره.
    چهار) بخاطر غیرقابل شناسائی کردن یکپارچگی و موجودیت تاریخی تمدن گوران، نام درصد بالائی از شخصیت‌ها و شهرت‌شان برگرفته از نام محل تولد و یا تبار و یا مشتق از حیطه‌ی فعالیتی در متون باقی مانده از حیف و میل میراث نوشتاری گورانیان جهت زمینه‌سازی اجرای طرح، تغییر داده‌اند. تغییرات هم بگونه‌ای صورت پذیرفته که تمدن گوران در قالب طریقت‌های مسلکی ساختگی پس‌مانده‌ی اختلاطی از ادیان باصطلاح ایران باستان و ادیان ابراهیمی جلوه‌گر شود و تصویری ایران‌سرزمینی مشروعیت‌بحش به ملت/کشور ایران بخود بگیرد.
    پنج) به سبک و سیال سکت‌ها و سلاسل درویشی و عرفانی اسلامی که پیروان و مریدانی از اتنیک‌های مختلف شامل میشوند، سه دوره‌ی بعد از دوره‌ی منتسب به سهاک که ارث‌شان به سلسله‌ی موسوم به آتش‌بگی میرسد، متعلق به خاندان‌های است که ساختار سازمانی و بافت جمعیتی دوران صفویه دارند. به بیان دیگر، جمعیت‌ها و گروههای اتنیکی ترک و فارس و کورد و غیره بطور مختلط سر به سلسله‌ی موسوم به آتش‌بگی هستند. لذا، تقلیل تمدن گوران به قواره و قالب مسلک و معرفی و القا طریقت سلسله‌ی آتش‌بگی به مثابه میراث‌دار آن تمدن، طرح است جهت مایه و اعتبارسازی برای هویت مشترک، همانا هویت ایرانی.
    شجره نامه‌ای هم که بنابه اسناد شجرنامه‌های کنونی سلاسل سادات کلان، و توسط سید رضابیگ جد مشترک مسندنشینان در نجف در سال 1092 قمری تنظیم شده، سند مدعای فوق از نگارنده میباشد. شجرنامه‌ای که در دهه‌های اخیر، نام‌های جعلی روایات ساختگی سادات کلان، بعنوان لقب و عنوان به نام افراد مروقوم در لیست اضافه گشته‌اند. از معجزات مسخره‌ی این شجرنامه اینست که شش هزارسال قدمت خلقت جهان آمده در کتب مقدس ادیان ابراهیمی، در سال 1092 قمری به 72 نسل یعنی حدودا 1500 سال فروکاسته میشود. این شجره نامه بر روی دیوار یکی از تکیه‌های سادات سلسله‌ی ابراهیمی نگارش یافته و تصویرش بعنوان سند یکی از یادداشتهای نگارنده منتشر میباشد و شاید بتوان آن تصویر در اینترنت هم یافت.
    «سید رضابیگ بزرگ ابن سید جعفر خان هوکانی ابن سید برجعلی بیگ ابن سید حسنعلی بیگ ابن سید ابراهیم بیگ ثانی ابن سید علی بیگ ابن سید محمد بیگ ابن سید اسحق معروف به سید میره بیگ ثانی ابن سید ابراهیم بیگ بزرگ ابن سید اسحق بزرگ معروف به سید میره بیگ بزرگ ابن سید ابراهیم ملقب به شاه ابراهیم ابن سید محمد گوره سوار ابن سید اسحاق ملقب به سلطان سحاک ابن سید عیسی ابن سید باباعلی ابن سید یوسف ثانی ابن سید علی ابن سید حسن ابن سید یوسف بزرگ ابن سید علی بزرگ ابن سید حسین بزرگ ابن سید جعفر ابن امام موسی کاظم ابن امام جعفر صادق ابن امام محمد باقر ابن امام زین العابدین ابن عبداله حسین ابن امیرالمومنین علی ابن ابیطالب ابن کلاب ابن حر ابن کعب ابن لوی ابن غالب ابن فهر ابن مالک ابن النصر ابن کنابه ابن جزیمه ابن مدرکه ابن الیاس ابن مضر ابن مقد ابن عدنان ابن اد ابن ادد ابن یسع ابن همیع ابن سلامان ابن النیت ابن حمل ابن قیدار ابن اسمعیل ابن ابراهیم خلیل الله ابن تارخ ابن تاخور ابن ساروغ ابن ارعو ابن فالع ابن عابن ابن شالخ ابن فیتان ابن افحشد ابن سام این نوح ابن الملائک ابن متوشنح ابن اخیوع ابن البادر ابن الامهائک ابن قیتان ابن انوش ابن شیث ابن آدم ابوالبشر»
    تطبیق این شجرنامه‌ با اسناد مشابهی که پیرامون سلسله‌های شیوخ برزنجه انتشار یافته موجب تناقضاتی شده که برخی سران و خبرگان الحق از راه توجیه‌گری بسیار خام و نسنجیده درصدد رفع آنها برآمده‌اند. در شجرنامه‌های منتسب به شیوخ برزنجه برخی از نام‌ها که در این شجرنامه نسل سده‌ی هفتم و هشتم سادات کلان کنونی القا شده‌اند، برادران سهاک هستند و نه فرزندان وی. توجیه مهم در رفع این تناقض اینست که سادات باصطلاح هفتوانه پسران (پوران) معنوی سهاک هستند و نه واقعی. از سوی دیگر، چون نتوانسته‌اند بابایادگار را در لیست اسامی شجرنامه جای بدهند، ایشان را فرزند معنوی سهاک تلقین نموده‌اند و دو سید با نامهای سیدوصال و سیدخیال جانشین و فرزندان معنوی وی قلمداد کرده و بدون ارائه سند و مدرک و شجرنامه، باصطلاح سادات یادگاری کنونی از نسل آن دو می‌دانند.
    شش) از این ورژن اولیه سه نسخه زایانیده شده. یکم، نسخه‌های حاج نعمت‌الله مکری شامل چهار دوره 1. از خلقت تا برآمدن اسلام (زمان محمد بن عبدالله و علی بن ابیطالب)، 2. از صدر اسلام تا باصطلاح ظهور سهاک، 3. دوره‌ی حیات سهاک و 4. از زمان جلوس ابراهیم بن سیدمحمد به انتصاب خود سهاک به جانشینی وی تا روزگار حاج نعمت. علی تجلی ذات قلمداد میگردد که به روشی توصیف نشده در ادوار مختلف در جسم شاهان یاری‌های گورانیان ظهور و تجلی و … می‌نماید و توسط هفت فرشته‌ی مقرب الله با نامهای دیگر زیر عنوان هفت تن همراهی میشود. در این ادوار جمعی هفت نفره مکمل هفت تن که تجسم صفات محمد بن عبدالله قلمداد میشوند، با شخص حامل یا دارنده یا تجسم ذات علی ظهور میکنند. بعد از سهاک این دو نماد (ذات و صفات) بطور وراثتی در وجود و جسم سادات کلان معمولا مسندنشینان سلسله‌ و برخی از افراد خانواده‌اش ظهور و بروز می‌یابند.
    دوم، نسخه‌ای که سادات سلسله‌ی ابراهیمی به محوریت دودمانی که شهرت افضلی گرفته‌اند، خود را میراث‌دارش میدانند. در این نسخه سرهمبندیهای حاج نعمت تا دوره‌ی سهاک پذیرفته شده و این دوره بطور شلخته‌ای به دو دوره‌ی برزنجه و پردیور بصورت مختلط و بدون قالب تاریخی، به محوریت سیدمحمد و اخلافش تقسیم می‌گردد. چنین بنطر میرسد که دو جمعیت مجزا با مدیریت شورائی توسط گورانیان سازماندهی شده باشند که آثار مربوطه قربانی زمینه‌سازی برای ایجاد ساختارها و قواره های جعلی کنونی شده باشند. جمعیت شیوخ برزنجه، بستگان سهاک و جمعیت دیگری هفت سید و مردم وابسته‌شان. اسناد مربوط به شیوخ و روش و زمان سازماندهی آنها از بین برده شده بغیر از قلیل سروده هائی. و همان قلیل سروده ها را هم دستمایه و بنمایه‌ی جعلیات متناقض و مهمل نموده‌اند و زیر عنوان دوره‌ی برزنجه قلمداد کرده‌اند. هفت سید باصطلاح پوران سهاک، در مقام سادات هفتوانه وی را همراهی می‌کنند. اسناد و جزئیات مرتبط با این مورد در یافته‌های پیشین نگارنده موجودند. انتصاب سید ابراهیم به جانشنی توسط سهاک در این نسخه مجرای جاری شدن ذات سهاک که همان ذات علی است در سید ابراهیم و اخلافش قلمداد میگردد.
    سوم، نسخه‌ای که در آن، گورانیان از زمان شاهی باوه یاگار تا به امروز دربرگیرنده‌ی یاری‌های روزگار فیلسوفان بزرگ گوران شیخ امیر و یارانش (سده‌ی دوازدهم قمری) و همینطور عصر تیمور بانیاران و نوروز سورانی (سده‌ی سیزدهم ق.) به مقلدان و پیروان و مریدان مسندنشینان سلسله سادات موسوم به خاموشی که به حیدری اشتهار دارند، قلمداد گشته‌اند. میراث‌دارن این نسخه خود را از اخلاف سیدابوالوفا، یکی سادات هفتوانه می‌دانند. تشریح و تفصیل زیادتر در این مورد در بخش 2 این یادداشت خواهد آمد.
    لینک تصویر صفحاتی از کتاب ایلخچی مستند برخی نظرات مطرح در این یادداشت دو بخشی:
    https://www.facebook.com/berzo.ahmedi/posts/10216862499633738
    لینک صفحات مرتبطی از کتاب تذکره اعلی تالیف ایوانف:
    https://www.facebook.com/berzo.ahmedi/posts/1021616894461529

همانطور که حاج‌نعمت‌الله جیحون‌آبادی خودش در مقدمه آورده، کتاب مشتمل بر پنج جزو است. جزو اول مسمی به “فردوس” از اول ایجاد خلقت کل خلایق در عالم تا ظهور محمد بن عبدالله دربرمی‌گیرد. من این جزو را بصورت تصویر منتشر می‌کنم. مصداق و یا ترجمه‌ی ابیات بسیار کم‌شماری از این جزو به کوردی سروده شده‌اند و یا اینکه در دسترس نگارنده نیستند.
با توسل به قاعده و مقولات ساختگی مظهریت و دون به دون، شماری از فیلسوفان گوران به پیامبران و پادشاهان سامی و بنی اسرائیل ربط باصطلاح ذاتی داده شده‌اند. بدین روش تاریخ و هویت و تمدن گوران و از آن راه هستی کوردان را بطور شلخته و سست‌مبنائی بسته و وابسته به تاریخ سامی و مبانی ادیان ابراهیمی ساخته‌اند.
در خلال کمتر از یک سده‌ی اخیر که نحله‌های صوفیگری وابسته به سادات کلان به آثار یاری‌های گوران انحصار یافته‌اند، مصداق و ترجمه‌ی ابیات جزو دوم حق‌الحقایق به کوردی تهیه گشته‌اند. بی‌گمان انحطاط و انحای تاریخ و هویت و تمدن گوران برنامه‌ریزی شده بوده و برخی از سادات کلان در جریان و اجرای طرح شوم مربوطه تبانی داشته‌اند. لازم به تاکید است که بسهولت میتوان با اتکا به جهانبینی فکری و فلسفی گوران و همینطور با استناد به آثار یاری‌های گوران، بی‌اساسی و بی‌ربطی هجویات و مهملات این اثر به اثبات رساند.