ظهور کشور جدید کوردستان، جدا از خواسته دیرینه کردها، شانس و ایجاد موقعیت تازه ای برای همه دمکراتهای منطقه و صلح طلبان و سکولارها و دمکراسی خواهان می باشد، در صورتیکه کشورهای غربی این مسئله را درک کنند و در صورتیکه دمکرات های منطقه از پوسته شونیستی خویش خارج شوند و همسو با دیکتاتورها از نوع اسلامی و لائیک عمل نکنند.
رهبر کنونی اقلیم کوردستان، که برگزاری رفراندوم برای استقلال بخش جنوبی کوردستان را اعلام نموده، هنگامیکه پدرش مصطفی بارزانی فرمانده نظامی جمهوری ملی کوردستان در مهاباد بود، در این شهر زاده شد! پدر ایشان در سنین نوجوانی حکومت کوردستان به ریاست شیخ محمود حفید را تجربه کرده و شیخ نیز چندی بعد از میرنشین بابان در قرن نوزدهم میلادی بدنیا آمد. بدین ترتیب استقلال خواهی کردها نسل بعد از نسل، به نسل امروز منتقل شده، که بیش از یک قرن بنام قراردادهای سایکس- پیکو، لوزان و الجزایر مسکوت گذاشته شده است.
سیاست کشورهای انگلستان، فرانسه و آمریکا در خاورمیانه، آفریقا و بخشی از آمریکای لاتین، در طول صدوبیست سال گذشته، همراهی با خشن ترین دیکتاتوریها و ساقط کردن حکومتهای مردمی نظیر مصدق در ایران، آلنده در شیلی و دیگر کشورها بوده، جلوگیری از تشکیل کوردستان مستقل بعداز جنگ جهانی اول نیزاز زمره این سیاست بود، که هنوز در حق کردها اعمال می شود.
استقلال یک دهم جمعیت ملت کورد، که مبتنی بر رای و خواست آنان باشد، عین دادخواهی و دمکراسی طلبی است و نمی تواند تهدیدی برای دمکراسی و تشدید تشنج پنداشته شود. رهائی یک ملت که در محاصره دیکتاتورها قرار گرفته است، با کدامین منطق علیه دمکراسی ترجمه می شود؟ تو گویی تمامی کشورهائیکه کوردستان در محاصره آنها قرار گرفته است، مهد دمکراسی بوده اند و کوردها با رای انداختن به درون صندوقها آنرا بر باد می دهند!؟ مردمانی به تشدید تشنج در منطقه متهم می شوند، که در طول ٢٥ سال اخیر اهرم نیرومندی برای ثبات در منطقه بحران زده خاورمیانه بوده اند. مردمی که در طول ٢٥ سال اخیر نه تنها تهدیدی برای هیچ کشوری نبوده، بلکه خود از همه جهات مورد تهدید قرار گرفته اند.
بخش جنوبی کوردستان که راه استقلال در پیش گرفته، قسمتی از سه بخش کردستان بوده، که بعداز پایان جنگ جهانی اول در جریان فروپاشی امپراتوری عثمانی به سه حکومت تازه تاسیس عراق، ترکیه و سوریه آویزان شد. این سه بخش زیر سلطه امپراتوری پارس، درجریان شکست امپراتوری پارس- صفوی، به امپراتوری عثمانی بخشیده شد و از آن تاریخ تاکنون حکومت های ایران هیچ وقت علاقه ای مبنی بر الحاق دوباره این سرزمینها در عرصه ملی و بین المللی از خود نشان نداده و اکنون بازماندگان صفویان در حکومت فعلی ایران، در خط مقدم جبهه اعراب شیعه عراقی، که هر روز بر تهدیدهای خود علیه استقلال کوردستان می افزاید، قرار گرفته اند.
در ماههای اخیر که اعلام برگزاری رفراندم قطعی و رسمی شده است، حکومت ایران، سازمانها و دوائر دولتی و غیردولتی، رسانه ها، احزاب از چپ و راست و میانه، افراد مذهبی، لائیک، نویسندگان و حتا آنان که فیلسوف خطاب می شوند، رساله ها در مخالفت با برگزاری رفراندوم نگاشته اند. بدون اینکه در خلوت خویش به این پرسش پاسخ گفته باشند، که چرا با آزادی “هم نژادان خویش!!” مخالفت می کنند؟ رفراندوم کوردستان به سنگ محکی برای سنجش دمکراسی خواهان در منطقه و جهان، رونمائی نقابها از چهره ها، تبدیل شده است.
سازمان ملل، اروپا و آمریکای “مهد دموکراسی” در کنار دیکتاتوری های اسلامی ایران، عراق و ترکیه، علیه دمکراسی خواهی کوردها، اشتراک نظر پیدا کرده اند و این سیمای واقعی جهان کنونی ماست. نفت، بازار اسلحه و بازار بطور کلی، دغدغه اصلی است، نه صلح و دمکراسی و دادخواهی!
کشورهای منطقه و غرب نه تنها از وجود منطقه آرام جنوب کوردستان زیانمند نبوده اند، بلکه سود فراوان نیز حاصل کرده اند. کشور عراق که خود توان نگهداری از مرزهای تحت فرمان خویش را نداشت و قستمی از خاکش توسط داعش در کمتراز یک هفته اشغال شد، با تکیه به نیروی کوردها توانست دوباره خود را حاکم بر این بخشهای کشورش بنامد. کشورهای غربی که ظاهرا” توسط داعش غافلگیر شده بودند، با تکیه بر نیروی کوردها دوباره بر منطقه مسلط شدند. این رویه همه کشورهای منطقه بوده که کوردها را فقط برای پاسداری از مرزهای خود می خواسته اند، اکنون که کوردها خود وخواسته های خود را مطرح می کنند با آن روی واقعی جهان روبرو شده اند.
امر برگزاری رفراندوم در این منطقه پدیده ای است جدید، کوردها تا کنون در هیچ رفراندومی شرکت نداشته اند که موید نظر و رای آنها باشد. تاریخ چهارصد ساله اخیر کوردها در منطقه، تاریخ انعکاس نظر و رای آنها نبوده و تاریخ حذف آنها بطور کلی در معادلات سیاسی بوده، که آخرین مورد آن همین حکومت فعلی عراق می باشد، که کوردها پایه اصلی و جدی تشکیل آن بودند، که در یک پروسه به ظهور دیکتاتوری جدید منتهی شد، که کوردها ناچار از خارج شدن از آن هستند. پافشاری بر ماندن کوردها در این اتحاد نامقدس، تائیدی بر ماندگاری دیکتاتوری از نوع مذهبی آن در عراق و کشورهای همجوار می باشد!
ظهور کشور جدید کوردستان، جدا از خواسته دیرینه کوردها، شانس و ایجاد موقعیت تازه ای برای همه دمکراتهای منطقه و صلح طلبان و سکولارها و دمکراسی خواهان می باشد، در صورتیکه کشورهای غربی این مسئله را درک کنند و در صورتیکه دمکراتهای منطقه از پوسته شونیستی خویش خارج شوند و همسو با دیکتاتورها از نوع اسلامی و لائیک عمل نکنند.
مردم اقلیم کوردستان با اعلام برگزاری رفراندوم استقلال کوردستان، گامی تاریخی برداشته اند و همه هست و نیست خود را در گرو آزمایشی گذاشته اند، که فقط می تواند از یک پیشمرگ سر بزند، آنها پیشمرگان دمکراسی در این منطقه دیکتاتور زده باقی خواهند ماند. هر فرد صلح خواه، حق خواه، دمکراسی طلب و نیک اندیش می بایست در کنار این پیشمرگان قرار گیرد.
- مەتەڵی کوردانە و پرسیاری فەلسەفی - 05/07/2020
- داستانی حەوتڕەنگیلەکانی کورد - 05/06/2020
- کڕین و فرۆشتنی نوخبە! - 12/01/2019