سوژه کوردی انقیاد و سیاست رهایی‌بخش

(با نقدی بر کنگره «مشاهیر کرد»)

محمد حقمرادی

چکیده‌ای از مقاله

دشواری و هزینه‌بربودن اعمال خشونت محض جهت اعمال حاکمیت و سرکوب جامعه یا بخشی از آن، و در عین حال خواست و تمایل به اداره و کنترل‌کردن جامعه، سوژه‌سازی را به استراتژی مناسب و موفقی برای این هدف تبدیل کرده است. سوژه‌سازی از افراد، گروه‌ها و هویت‌های مختلف از استراتژی‌های حکومت‌مندی است و چندین دهه است که این استراتژی، به‌منظور منقادسازی و مطیع‌کردن در میان اقشار مختلف جامعه مانند روستائیان، بیکاران، دانش‌آموزان و بعدها کارمندان، دانشجویان، هنرمندان، شعرا و اساتید در دستور کار قرار گرفته است. اما کنگرۀ «مشاهیر کرد» نخبگان کورد در ایران و خارج از ایران را هدف قرار داد.

بحث سوبژکتیویته در کانون بحث نظریه‌پردازان انتقادی در حوزه‌های مختلف مانند فلسفه، جامعه‌شناسی، مطالعات فرهنگی و نقد ادبی برای تحلیل استیلای فرهنگی قرار دارد. این موضوع اهمیت زیادی برای مطالعات پسااستعماری و مباحث مربوط به زنان، سیاهان و مطالعات مربوط به سیاست‌های فرهنگی در روابط فرادستان/فرودستان دارد. در این نوشتار ضمن آگاهی بر تفاوت پارادایمی دو مفهوم ایدئولوژی و گفتمان، به‌ویژه در مورد بحث سوژه و جایگاه آن، از نظریه «حکومت‌مندی» میشل فوکو، نظریه ایدئولوژی آلتوسر و نظریه هژمونی گرامشی به‌عنوان مبانی نظری و مفهومی استفاده می‌شود. همچنین وارد ظرایف و پیچیدگی‌های نظریات پساساختارگرایان به‌ویژه ژاک لاکان در خصوص سوژه نخواهم شد و صرفاً چون یک چارچوب مفهومی و تحلیلی از نظرات این سه اندیشمند کمک می‌گیرم.

اگر «نام‌زدایی» یکی از استراتژی‌های استعماری است، «نام‌گذاری» نیز چون یک استراتژی در راستای اهداف استعماری و تحکیم، مشروعیت‌بخشی و طبیعی‌ساختن رابطۀ فرادستی/فرودستی عمل می‌کند. این کنگره از شهروندان کورد در کشورهای مختلف، به نام «مشاهیر کرد» (ایرانی) «نام نویسی» کرد. هدف از این «نام نویسی»، ساختن سوژه‌ای نو به نام «مشاهیر کرد» است که در بطن خود ایرانی‌بودن را نهفته دارد. بنابراین آنها را نه به‌عنوان مشاهیر ملت کورد بلکه به عنوان مشاهیر یکی از تیره‌های ایرانی نام می‌نهد و چون سوژۀ این ایدئولوژی برساخت می‌کند.

همان طور که آدورنو می‌گوید اکنون ما سرکوب نمی‌شویم بلکه سرگرم می‌شویم. بسیاری از برنامه‌های فرهنگی مانند کنسرت‌های موسیقی برای خواننده‌های درجه چندم، دف‌نوازی، هه‌لپه‌رکی، هفتۀ مد و لباس کوردی، برنامه‌های شبکۀ استانی سنندج، معرفی سنندج به‌عنوان شهر طرفدار موسیقی و ده‌ها جشن و جشنواره مختلف، تنها در در راستای زیبایی‌شناختی‌کردن مسائل بنیادی و به‌حاشیه‌راندن امر سیاسی-اجتماعی است. این برنامه‌های سرگرم‌کننده تنها به احمق‌سازی توده‌ها می‌انجامد، چرا که توجه همگان را از مسائل اساسی چون آزادی و عدالت دور و امر سیاسی-اجتماعی را زیر لوای برنامه‌های به اصطلاح فرهنگی و هنری پنهان می‌سازد. این کنگره هم در سطح همان نمایش‌های مرسوم اما در سطح و ظاهری آکادمیک ولی بر مدار همان منطق برگزار شد و در نمایشی کارناوال‌گونه، هرگونه تضاد، تبعیض، نابرابری و توسعه‌نیافتگی را نادیده یا کم‌رنگ و بی‌اهمیت می‌شمارد و آن را به امری جزئی و قابل‌حل تبدیل می‌کند و بدین‌گونه تضاد واقعی، مناسبات قدرت و مطالبات بنیادی را به سخره می‌گیرد.

سوژه کوردی در اثر شرایط تاریخی حاکم بر جامعۀ کوردستان و مواجه با ایدئولوژی‌ها و نظام‌های دانش گوناگون با تضادها، تحریف‌ها و کژتابی‌های زیادی مواجه است که انکار نفس و چشم‌پوشی سوژه از خویش و تکوین و بازسازی آن به سوی «دیگری» و تمکین به سوژه‌سازی از بالا از تبعات آن است و این وضعیت، هویت و سیاست کوردی را به‌شدت متأثر ساخته است. از آنجا که هرگونه سیاست رهایی‌بخش نیازمند سوژه (سیاسی) است؛ نجات سوژه کوردی از وضعیت شبه‌سوژگی و خرده‌سوژه‌بودن ضرورتی بنیادی است. از همين رو، كنش سياسي رهایی‌بخش نیازمند صورت‌بندي انتقادي وضعيت موجود و مسئله‌مندکردن آن و تلاش براي ارتقاي سوژۀ کوردی است تا بتواند از یک موضع گفتمانی قدرتمند، به بازنمایی خود و تعریف نسبت خود با دیگری دست بزند.

برای دانلود مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید:
https://bit.ly/2m2FoMt