د. جلال(ڕامان) حاجی زاده
مطالعه انتقادی: نسبت سنت ادبی کردی با سنت فکری کردی
بخشی از یک مطالعه پژوهشی(1390-ادامه دارد…)
مقدمه
آثار و اندیشه های اندیشمندان با سنت فکریی و جهان بینی آنان نسبت دارد. به این معنا، بررسی میراث ادبی و مصنفات متفکران از سنتی که در آن می اندیشند جدا نیست؛ از این حیث، به منظور تحلیل و شناخت تبار فکری و بینش نظری هر متفکری می بایستی به سه حوزه نظر داشت: نخست شرایط تاریخی – سیاسی و نیز بازی های زبانی-مفهومی حاکم بر وضعیتی که تألیفات و تولیدات در آن شرایط صورت می پذیرد؛ و دوم: نسبت اندیشه ها با سنت ادبیی است که با فرهنگ و معرفت جمعی و قومی مناسبت دارد؛ و سوم نیت و عمل قصد شده مؤلف(عمل گفتاری و ارتباطی). پژوهشگر درصدد آن است تا برای نخستین بار در مطالعات کردی،از منظر تاریخ اندیشه نسبت اندیشه با سنت ادبی کردی واکاوی می شود و بر آن است تا با رویکرد انتقادی، و کاربست برخی از نظریه هایی نظیر شباهت خویشاوندی ویتگنشتاین، روش شناسی اسکینر و بحران معرفت شناختی مک اینتایر، امکان پیدایش ادبیات کردی و نسبت آن را با سنت فکری کردی بررسی نماید. بدیهی است در این مقاله تلاش می شضود خطوط کلی این نسبت و مقدمات آن بیان شود به طوری که تمام ادبیات کردی و آثار و میراث ادبی کردی را در بر می گیرد. به منظور شناخت و ایضاح بیشتر، در این پژوهش علاوه بر روش شناسی های نظریه ادبی، بر مبنای روش تطبیقی نسبت اندیشه هندی با سنت ادبی هندی و آثار ادبی واکاوی می گردد تا نمونه آرمانی به قصد ترسیم و فهم رابطه این دو مفهوم در سنت کردی به دست داده شود. پرسش هایی که در این پژوهش دنبال می شوند عبارتند از: اندیشه با سنت ادبی کردی چه نسبتی دارد و تأثیران آن بر آثار هنری و ادبی چگونه است؟ سنت فکری کردی چیست و رابطه آن با سنت ادبی چگونه است؟ عناصر و مؤلفه های معرفت شناختی در آثار و متون ادبی کردی کدام اند و تشخص و شأنیت کردی آن ها چگونه است؟ مبادی و مبانی ادبیات کردی چیست و چگونه می توان آن را توضیح داد؟ تمایز میان ادبیات کردی با ادبیات در حوزه ادبی کردی و نیز ادبیات با زبان کردی چیست؟ از این رو بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی در مرحله نخست ماهیت و مؤلفه های معرفتی سنت فکری کردی بررسی، سپس سنت ادبی و ادبیات کردی با آن تطبیق داده می شود. یکی از یافته های پژوهش حاضر این است که به دلیل بحران معرفت شناختی در سنت فکری کردی و عدم اهتمام به شناخت و تنقید مفردات و اجزای این سنت، امکان ادبیات کردی نیز به عنوان یک مسئله مطرح می شود و متون و کارهای ادبی به طور کلی به حوزه ادبیات اقلیت تعلق خواهند داشت؛ یافته دوم بر این امر دلالت دارد که نه تنها مفهوم سنت ادبی کردی با مسئله و ابهام معرفت شناختی مواجه خواهد بود بلکه نویسنده به این نتیجه می رسد که هرگونه تولید آثار ادبی-هنری بدون توجه به سنت فکری کردی فاقد شأنیت و خصیصه کردی خواهد بود. به این دلیل لازمه تدوین و تولید آثار ادبی شناخت انتقادی سنت فکری کردی از یک سو، و نقد و تحلیل سنت ادبی کردی به قصد استخراج عناصر و مفاهیم و مضامین معرفتی و فکری از سوی دیگر است. میراث فرهنگی و ادبی هر ملتی در فولکلور و آثار ادبی آن ملت بازتاب دارد، و به یک اعتباراین میراث در شکل گیری معرفت و دانش مشترک و متعارف نقش اساسی دارد. این آثار در کل با ذائقه قومی و ملی ارتباط دارند به گونه ای که بر اساس ایده شباهت خانوادگی ویتگنشتاین و بررسی نیت درونی مؤلف در زمینه های مرتبز با اثر اسکینر، از یک سو با شیوه اندیشیدن و جهان بین آنان شباهت و سازگاری درونی دارد و از سوی دیگر با جهان بینی و اندیشه دیگران متفاوت و متباین است. هگل می نویسد:«ذوق ملتها هم آکنده از بیشترین تنوع و ناهمسازی است؛ ذائقه و زیبایی اروپایی با ذائقه و زیبایی چینی متفاوت است»(هگل،1391: 127) یکی از ضرورت های مورد نظر این تحقیق این است که بایستی آثار ادبی کردی با توجه به سنت فکری کردی از منظر معرفتی سنجش و واکاوی شود.. بازشناخت تبار معرفتی و آموزه های آن در ساخت ادبیات کردی ناظر بر جایگاه و شیوه بازنمایی آثار ادبی در ذهن کردی است. این امر نیازمند ایضاح و تحلیل فلسفی و رهیافت های علمی و عقلانی است. تا جایی که به سنت ادبی کردی بر می گردد دانش پژوه بر این باور است تا هنگامی که مختصات سنت فکری کردی ترسیم و تبیین نگردد امکان وجود ادبیات کردی و تاریخ سنت ادبی کردی ممتنع و مسئله مند خواهد بود. به این اعتبار، آثار و متون ادبی در نفس خود مسئله بنیاد بوده و پروبلمایی خواهد بود که نیازمند تحقیق و تأمل بیشتر بر اساس زمین فرهنگی و سنتی است که کردی بودن وجه مشخصه آن باشد.
طرح اجمالی مسئله
به دلیل تأخر معرفتی در مواجه با پدیده های مدرن، سنت ادبی کردی دارای تأخر تاریخی است. به منظور بحث و کاوش در باب وضعیت ادبیات در کردستان، در این مقاله میان ادبیات با زبان کردی، ادبیات کرد و کردی کردی تمایز نهاده شده است. برای گفتمان کاوی انتقادی مفهوم ادبیات کردی، ضروری است از صورت کردی ادبیات، و یا وجه کردی ادبی پرسش شود. تا آن جا که به کردستان بر می گردد بااین پرسشها روبرو هستیم: مواجه متفکران و نویسندگان ادبی کرد با ادبیات و مولود آن، یعنی آثار ادبی، در چه سنتی بوده است؟ آیا روشنفکران ادبی کرد نسبت به سنت کردی شناخت کافی داشته و اساساً هنوز با آن وارد گفتگو شده اند؟ از حیث اندیشه، امکان و یا امتناع اندیشه به میزان شرایط امکان این سنت و بازخوانی نقاد آن بستگی دارد. این امر ناظر بر بحرانی است که امر فکری و ادبی کردی با آن مواجه است. از این منظر، وجوه هستی شناختی و معرفتی بحران کردی نیازمند تفهم و تبیین انتقادی است. یکی از پیامد های این بحران، عدم شکل گیری ادبیات کردی و استلزامات اخلاقی و معرفتی آن است. بحران در ادبیات کردی، بحران در ساخت معرفت و نحوه اندیشیدن است که آن هم به بحران ذهن کردی ارجاع دارد. کشف ذهن کردی در حوزه ادبیات راهی برای برون رفت از این وضعیت بحرانی و گشودن افق های تازه ای خواهد بود. مجموعه پرسش های تکمیلی که در حوزه ادبیات کردی و میراث آنان پیش می آید این است که بازنمایی زیست جهان کردی و افق وجودی آن ها در شکل گیری آثار ادبی،مثلاً فولکلور کردی، چگونه بوده و عناصر و آموزه های معرفتی آن کدامند؟جایگاه میراث ادبی در سنت فکری کردی و نسبت آن چیست؟
برخی از نتایج
در این مقاله مسئله ادبیات کردی و نسبت آن با سنت فکری کردی بررسی گردید. این موضوع به نسبت اندیشه با ادبیات بر می گردد. تأمل در باب اندیشه و ادبیات کردی بر اساس متون و آثار مکتوب و نیز شفاهی و سپس استخراج و شرح و نقد عناصر و مؤلفه های فلسفی و معرفت شناختی بر اساس نظریه شباهت خانوادگی ویتگنشتاین و روش اسکینر بسیار سودمند است. این فرض درست به نظر می رسد که هر اثر ادبی و هنری با سنت فکری ای درگیر است که سه رکن ادبیات و نقد ادبی، یعنی مؤلف، متن و خواننده را تحت تأثیر قرار می دهد. به عبارتی، هیچکدام از این سه رکن نمی توانند بدون این سنت فکری که ریشه در جهان زیست آن ها دارد نقد و بررسی کرد. مؤلف و نیت او به طور خاص با شرایط تاریخی، اجتماعی و سیاسی خود درگیر است به طوری که فرم و محتوای آثارش با آن ها سنخیت پیدا می کند و بر روی اثر و ایده آن تأثیر می گزارد. خواننده و متن نیز از این مسئله مستثنی نیست. پرسش اساسی این است که مؤلفین کرد در کجای این سنت فکری ایستاده اند و مواجه آن ها با این سنت تا چه حد آگاهانه و قصد مند است؟ به نظر پژوهشگر تا زمانی که سنت فکری کردی و مبادی، ساخت و ارکان این سنت شناخته نشود نمی توان از ادبیات کردی و یاسنت ادبی کردی یاد کرد. به عنوان مثال می توان سنت ادبی هندی را بررسی کرد و نسبت آن را با اندیشه هندی سنجید. بدون تردید سنت ادبی معاصر هندی با سنت فکری هندی، یا همان اندیشه هندی، پیوند وثیق و تنگاتنگی دارد به نوعی که می توان از ادبیات و هنر هندی بحث کرد و مضامین و عناصر معرفتی آن را استخراج و بررسی کرد. این امر برای سنت ادبی کردی در دوره کلاسیک، میانی و نیز معاصر با ابهام و امتناع روبروست. چرا که مؤلف کردی بر سنتی ایستاده است که نسبت به آن آگاهی ندارد و تا کنون در مورد اندیشه و سنت کردی کاری صورت نگرفته است. هگل می نویسد:«هر اثر هنری به عصر خود، به ملت خود، و به محیط خود تعلق دارد، به اندیشه ها و هدف های تاریخی خاص و دیگر اندیشه ها و هدف ها بستگی دارد»(هگل،1391: 82). به این نکته باید اشاره کرد که اندیشه کردی حاصل ذهن کردی و شیوه اندیشیدن و مواجه با جهان است. تا آن جایی که به کردستان و ذهن کردی بر می گردد کردها در ساحت اندیشه در زیست جهان خویش از حیث شأنیت و خصیصه وجودی اشان با بحران معرفت شناختی روبرو هستند بنابراین امکان و پیدایش سنت ادبی کردی در زیست جهان ادبی با وجود این بحران با مسئله و امتناع مواجه می گردد. از این منظر باید به نسبت اندیشه با ادبیات در زیست جهان کردی اندیشید.
https://www.facebook.com/jalal.hajizadeh/posts/1903376723111371
- مبانی سنت فکری ایرانی و استبداد ایرانی از منظر غربی ها - 04/18/2020
- نسبت سنت ادبی کردی با سنت فکری کردی - 04/18/2020
- داعش یک مسئله شرقی است - 04/18/2020