رای گیری سرزمینی: سپری در برابر دیکتاتوری اکثریت و توتالیتاریسم پوپولیستی
این مطلب در ادامه بحث (رفراندوم ڕۆژهەڵات) راقم این سطور در سال ٢٠١٨ میباشد.
مقدمه
دموکراسی اغلب به معنای حاکمیت اکثریت تلقی میشود، اما این اصل بهتنهایی نمیتواند جامعهای عادلانه و با ثبات را تضمین کند. بدون وجود سازوکارهای نهادی محافظ، اکثریتی که مهار نشود میتواند اراده خود را برحق اقلیتها تحمیل کند و سرکوب و بیثباتی را به دنبال داشته باشد. این پدیده، یعنی استبداد اکثریت، با همهپرسیهای سراسری و تودەای تشدید میشود؛ ابزاری که رهبران پوپولیست از آن برای دستکاری احساسات عمومی و پیشبرد اهداف اقتدارگرایانه بهره میبرند.
در مقابل، سیستمهای رأیگیری سرزمینی (electoral system) مکانیسمی کلیدی برای حفاظت از حقوق اقلیتها، تقویت گفتوگو و تضمین پایداری درازمدت دموکراسی فراهم میکنند. در کشورهایی مانند برزیل، که از قلمروهایی با تنوع قومی فراوان تشکیل شده، این مساله بسیار به مدیریت هویتهای متنوع یاری رسانده است.این مقاله استدلال میکند که رای گیری سرزمینی برای جلوگیری از دیکتاتوری اکثریت حیاتی است، در حالی که همهپرسیهای مستقیم تودەای میتوانند به پوپولیسم و ظهور رهبران توتالیتر منجر شوند. این مقاله با استناد به مطالعات تاریخی و نظریههای سیاسی، نه استدلال اصلی—هرکدام با دلایل تکمیلی—را برای برتری همەپرسی/رأیگیری سرزمینی بر همهپرسیهای تودەای در چنین کشوری متنوع ارائه میدهد.
رأیگیری سرزمینی از حقوق اقلیتها دفاع میکند
یکی از وظایف اصلی دموکراسی، ایجاد تعادل بین خواست اکثریت و حمایت از اقلیتهاست. بدون محدودیتهای نهادی، اکثریتی مسلط—مانند ساکنان شهری جنوب شرقی برزیل—میتواند سیاستهایی را وضع کند که اقلیتها، مانند بومیان آمازون، را به حاشیه راند یا حذف کند.
جیمز مدیسون در مقالات فدرالیست شماره ۱۰ هشدار داده که دموکراسی تودەای میتواند به تفرقه و ستم منجر شود، جایی که اکثریت قوانین را به نفع خود و به زیان اقلیتها تصویب میکند (مدیسون، ۱۷۸۸، ص ۵۷). رأیگیری سرزمینی با پخش قدرت رأی در میان قلمروهای فدرال متنوع برزیل، این خطر را خنثی میکنند و تضمین میدهند که حاکمیت بازتاب توافقی گستردهتر باشد، نه سلطه یک گروه قومی یا منطقهای.
برعکس، همهپرسیهای جمعی زمینه استبداد اکثریت را فراهم میکنند؛ مثلاً اگر در همهپرسی مشابه سال ۱۹۶۷ برزیل، حقوق بومیان به دست اکثریت غیربومی سپرده میشد. سیستمهای انتخاباتی با الزام نمایندگان قلمروها به گفتوگو برای در نظر گرفتن منافع اقلیتها، از سلطه بیپروای اکثریت در این کشور رنگارنگ قومی جلوگیری میکنند.
رأیگیری سرزمینی نمایندگی فراگیر را ترویج میدهند
این سیستمها میتوانند سازوکارهایی مانند نمایندگی متناسب را به کار گیرند تا قلمروهای فدرال برزیل—از آفریقاییتبارهای باهیا تا آلمانیتبارهای سانتا کاتارینا—در قانونگذاری حضور داشته باشند. اما همهپرسیهای مستقیم این اقلیتها را در برابر صدای غالب اکثریت، مانند جنوب شرقی پرجمعیت، آسیبپذیر میکنند و قلمروهای دورافتادهای چون رورایما را نادیده میگیرند.
رأیگیری سرزمینی قانونگذاری تبعیضآمیز را کم میکند
با هدایت تصمیمات از طریق نمایندگان پاسخگو به تنوع قومی قلمروها، این سیستمها از تصویب قوانینی که آشکارا یک گروه را بر دیگری ترجیح میدهند، پرهیز میکنند. قانون اساسی ۱۹۸۸ برزیل، که با مشارکت قلمروها تدوین شد، حقوق زمین بومیان را تضمین کرد؛ نتیجهای که در همهپرسی تحت سلطه همه شهرنشینان بعید بود. تاریخا همهپرسیهای جمعی و فلەای تعصبات منطقهای را تقویت کرده و نابرابری را نهادینه کنند.
رأیگیری سرزمینی گفتوگو را تقویت میکنند، برخلاف همهپرسیهای جمعی که باب گفتگو را میبندند
تصمیمگیری دموکراتیک باید مبتنی بر عقل و گفتوگو باشد، نه انگیزههای آنی، اوامر شاهانه، احکام حکومتی و فرامین ارسالی از بروکراسی مرکزنشین. در برزیل، سیستمهای انتخاباتی بحثهای منظم و مشورت با کارشناسان را در میان قلمروهای فدرال ممکن میسازند و سیاستها را با دیدگاههای قومی گوناگون پیش از اجرا هماهنگ میکنند.
در مقابل اما همهپرسیهای جمعی/تودەای مسائل پیچیده—مانند تخریب جنگلهای آمازون—را به رأیهای ساده “بله یا خیر” فرو میکاهند، که اغلب تحت تأثیر احساساتند تا منطق. علاوه بر آن کسانی در مورد جغرافیا ، فرهنگ، زبان و هویت کسانی دیگر تصمیم میگیرند که هیچ آگاهی ندارند. به عنوان نمونه یک ترک آذربایجانی شیعه چرا باید در مورد کتاب درسی بلوچ سنی و یا مناطق اقتصادی و سیاست سوخت در بلوچستان رای بدهد و بالعکس. تنها توجیه همەپرسی تودەای همگانی به این دلیل است که منابع بجای آنکه توسط قلمرو سرزمینی مدیریت شود، توسط بروکراسی عریض و طویل تهران و مرکز، تحت کنترل و هزینه کردن انحصاری باشد.
نادیا اوربیناتی خاطرنشان میکند که رهبران پوپولیست از همهپرسیها برای دور زدن نظارت قانونگذاری سوءاستفاده میکنند و مسائل را به شکلی عکس العملی آنی مطرح میکنند (اوربیناتی، ۲۰۱۴، ص ۱۱۳). اگر یک همهپرسی ملی/تودەای درباره زمین در برزیل میتوانست با اطلاعات نادرست، رأیدهندگان شهری را گمراه کند و نیازهای بومیان را نادیده بگیرد. در انقلاب سال ١٩٧٩ ایران، چپ ها و راستگرایان انقلابی رفراندمی را مصلوب و مجبور به آری و نه به جمهوری اسلامی کردند که سیستمی استبدادی را با سیستم استبدادی دیگری جایگزین کردند. در ادبیات کنونی مخالفان و خصوصا امیدواران به پادشاهی و سلطنت، مجددا زمزمه تعیین شکل حکومت از طریق رفراندم و همەپرسی تودەای مطرح میشود که خود نشانگر اراده جریان مزبور به سوارکاری بر موج احساسات پوپولیستی شده و از نوستالژی که توسط رسانەهای وابستە تولید شده استفاده ابزاری بکنند.
رأیگیری سرزمینی با تضمین گفتوگوی نهادی و نظرات کارشناسی از نمایندگان قلمروها، از تصمیمات عجولانهای که با تنوع کشورها ناسازگارند، جلوگیری میکنند.
رأیگیری سرزمینی فرصت تأمل را فراهم میکنند.
برخلاف همهپرسیها که رأی فوری میخواهند، رأیگیری سرزمینی امکان تکامل سیاستها را از طریق قانونگذاری قلمرویی میدهند. پروژه بولسا فامیلیا در برزیل با بازخورد و کسب نظرات از ساکنان و متخصصان منطقهای طی سالها بهبود یافت و نیازهای شهری و روستایی را متعادل کرد؛ چیزی که یک همهپرسی با تب پوپولیستی ممکن بود رد کند و قلمروهای محروم را نادیده بگیرد.
رأیگیری سرزمینی از تجربه نهادی/موسساتی متخصصان در آن قلمرو و سرزمین سود میبرند، نمایندگان قلمروها از پیشینه تاریخی برزیل—مانند اصلاحات ارضی—بهره میگیرند و ثبات و منافع بلندمدت را حفظ میکنند. در برزیل، گفتگوهای دهه ۱۹۶۰ در قلمروها پایه سیاستهای بعدی را گذاشت، در حالی که یک همهپرسی آنی ممکن بود این تجربیات را نادیده بگیرد و تنشهای قومی را شعلهور کند.
رأیگیری سرزمینی مشارکت چندجانبه را تسهیل میکنند.
نمایندگان سرزمین و قلمروها با گروههای مختلف—رهبران منطقەای، بومی، برنامهریزان شهری—مشورت میکنند و سیاستهای متعادل را تضمین میدهند. برنامه اتانول برزیل منافع منطقهای را هماهنگ کرد، برخلاف همهپرسی که قلمروهای پرجمعیت را تنها سخنگوی ملت برمیگزیند. همهپرسیهای تودەای روایتهای پوپولیستی را بر نتایج عملی اولویت میدهند. برای نمونه هزینه پروژه ایرانرود را یک تُرک آذربایجانی چرا بدهد وقتی که او هنوز زیرساخت جاده و برق خود را ندارد.
رأیگیری سرزمینی از بسیج دماگوژیک جلوگیری میکند.
رهبران پوپولیست با بسیج احساسی تودهها قدرت میگیرند و دموکراسی تودەای را ابزاری برای تثبیت ماندن در قدرت و اعمال قلدرانه اقتدار بکار میبرند. در برزیل، رأیگیری سرزمینی رهبریت را از فیلتر نهادهای قلمرویی عبور میدهند و تأیید جوامع قومی متنوع را الزامی میکنند، نه صرفاً جذابیت ملی و کاریزماهای بادکرده.
تاریخ نشان میدهد که همهپرسیهای تودەای به حاکمیت اقتدارگرا کمک میکنند.استیون لویتسکی و دانیل زیبلات ثبت کردهاند که آدولف هیتلر چگونه با رأی مستقیم تودەها، مخالفان سیاسی را حذف کرد (لویتسکی و زیبلات، ۲۰۱۸، ص ۹۴). در برزیل نیز یک پوپولیست میتوانست از همهپرسی برای دور زدن محدودیتهای قلمرویی بهره ببرد، همانند هوگو چاوز در ونزوئلا که کشورش را با وجود بهرمندی از منابع نفتی و ثروتی بیشتر از برزیل، به فلاکت کشاند. در ایران سیستم یونیتار (مرکزگرا در داخل، باجبده و مستعمره در خارج) هم از هنگامه دولت پهلوی اول در بحث اتلاف ثروت، تفاوتی با ونزوئلا نداشته است.
رأیگیری سرزمینی از تمرکز قدرت در یک رهبر کاریزماتیک جلوگیری میکند و تعادل قلمرویی و قومی را حفظ میکند و دولتمندی را مشروط به احترام بە حقوق و ائتلافهای گستردهای میطلبند که خود تبدیل به ابزاری علیه بازتولید استبداد میشوند.
در کشوری مثل برزیل. رهبران باید در میان قلمروهای سرزمینی برزیل ائتلاف بسازند و نفوذ دماگوگها را کم کنند. گذار از حاکمیت نظامی در ۱۹۸۵ با اتحادهای قلمرویی به سرانجام رسید، برخلاف همهپرسی تودەای که ممکن بود به یک رهبر پوپولیست میدان دهد. رأیهای مستقیم این تعادل را نادیده میگیرند.
رأیگیری سرزمینی، پوپولیسم رسانهای را مهار میکند و چیدمان رسانە را غیرمتمرکز مینماید.
این سیستمها با نیاز به تعامل قلمرویی در طول زمان، تأثیر رسانههای جنجالی که عمدتا در دستان قومیت خاص (و تحت تاثیر منافع و برنامەریزیهای دستهای خارجی برای زمان جابجایی قدرت در آینده) را کاهش میدهند. انتخابات ۲۰۰۲ برزیل نشان داد که لولا چگونه تنوع منطقهای را مدیریت کرد، در حالی که یک همهپرسی میتوانست تحریفات رسانهای شهرنشینها را تقویت کند و صداهای قومی حاشیه و روستایی را خاموش سازد.
رأیگیری سرزمینی مانع سادهسازی پوپولیستی میشود
رهبران پوپولیست استاد سادەسازی و تحمیق اکثریت بدون آگاهی میباشند. استفاده از جملات ساده، عوام فریبانه (امکانات و آب و برق مجانی) و وعدەهای توخالی و حتی بعضا ناپایدار کوتاەمدت (یارانە و پولپخشکنی)، فقط جهت کسب بیشترین رای، بهترین تاکتیک پوپولیست ها میباشد. تصمیمات سیاستی پیچیده—مانند توسعه زیرساخت، سیاست پولی، تجارت بین الملل—نیاز به دقت، تخصص و گفتوگو دارند. همهپرسیهای جمعی راهحلهای بیشازحد ساده را برای این مسائل چندوجهی ارائه میدهند.
یان-ورنر مولر میگوید پوپولیستها مسائل را دوگانه (سیاە، سفید) نشان میدهند تا احساسات را دستکاری کنند (مولر، ۲۰۱۶، ص ۷۲). یک همهپرسی درباره بزرگراههای آمازون در برزیل ممکن بود “پیشرفت” را در برابر “حفاظت” قرار دهد و تفاوتهای قومی و زیستمحیطی را با شعارها نادیده بگیرد.
در آستانە سقوط حکومت مذهبی در ایران، گروهی (بازماندگان سیستم امنیتی و پادشاهیخواهان) دقیقا دوگانە، یا ما یا تجزیه را موضوع غالب رسانەهای وابسته به خود نمودەاند. رأیگیری سرزمینی این خطرات را خنثی میکنند و سیاستگذاری را از طریق نمایندگان آگاه قلمروها پیش میبرند، نه فشار ناآگاهانه ملی و هوچیگری رسانەای.
رأیگیری سرزمینی از دوروئی و دوگانگی پرهیز میکند و گفتوگو در قلمروها، تلههای دوگانه پوپولیستها را برمیچیند. در برزیل، بحثهای قلمرویی درباره بودجه آموزش به راهحلهای میانه منجر شد، در حالی که یک همهپرسی ممکن بود آن را به “بیشتر” یا “کمتر” کاهش دهد و نابرابریهای قومی را که پوپولیستها از آن سود میبرند، نادیده بگیرد. در ایران، هم اکنون زبان مادری به چنین تلەای گرفتار شده که مجلس ملی با چماق اکثریت عددی، مسالەای چنین سادە و حلشده در جهان را تبدیل به ابزاری برای اعدام و مجرمیت قشر معلم گروههای غیرفارسزبان نموده است.
رأیگیری سرزمینی خطر افراطی شدن اکثریت را کم میکند
رأیگیری جمعی بدون نظارت میتواند گروههای اکثریت (شعبان بی مخ ها) را تندرو کند، بهویژه وقتی ترس یا اطلاعات نادرست— مثلاً درباره اختلافات منابع قلمرویی—احساسات را هدایت کند. رأیگیری سرزمینی از تغییرات شدید با الزام تأیید در قلمروهای فدرال جلوگیری میکنند.
کورت ویلند نشان میدهد که چگونه همهپرسیهای چاوز دموکراسی را نابود کرد با تغییرات قانون اساسی بدون نظارت نهادی (ویلند، ۲۰۱۴، ص ۱۳۷) مناطق و رای و نظر آنها عملا خفه شد. در برزیل، نبود میانجیگری قلمرویی میتوانست به اکثریت جنوب شرقی اجازه دهد سیاستهای اقتدارگرا را زیر عنوان و پوشش دموکراسی پیش ببرد.
رأیگیری سرزمینی افراطگرایی را مهار میکند و تضمین میکند هیچ گروه قومی بدون حمایت گسترده غالب نشود.
در بحرانها، گفتوگوی قلمرویی انگیزههای تند را کند میکند. تثبیت اقتصادی دهه ۱۹۹۰ برزیل از طریق کنگره از افراط پرهیز کرد، برخلاف همهپرسی که ترس شهری را شعلهور میکرد. رأیهای مستقیم تودەای این مکانیسمهای حفاظتی را ندارند.
رأیگیری سرزمینی تغییرات گامبهگام را تشویق میکند
در نمونه برزیل، تغییرات تدریجی با تنوع اتنیکی برزیل هماهنگ است. در عراق، سیستم فدرال از درون گفتگوهای مستمر، متولد شد، هرچند تحت فشار ایران و بغداد، حکومت حریم کوردستان هنوز نتوانستەاند قانون اساسی حریم فدرال خود را به رایگیری بگذارند. در سیستمهای فدرال، ایالات و حریمها خود دارای قانون اساسی میباشند.
در برزیل، قانون اساسی ۱۹۸۸ با توافق قلمرویی شکل گرفت و از اختلالات تندی که همهپرسی ممکن بود ایجاد کند، مانند تصاحب ناگهانی توسط قدرت قوم خاص، جلوگیری کرد.
رأیگیری سرزمینی تمرکز اقتدارگرایانه را باز میدارند و از انحصار در بروکراسی دولتی میکاهند.
حاکمان توتالیتر از همهپرسیهای جمعی برای تمرکز قدرت بهره میبرند و محدودیتها را با ظاهری دموکراتیک حذف میکنند. در ترکیه پیش از حضور اردوغان و یکدست سازی حکومت، هشتاد و اندی استان با دارا بودن نظر و قدرت تصمیمگیری سیاست های اقتصادی بسیار بهتری در قبال مناطق خود اختیار کردند، استان وان به راحتی میتوانست سرمایه خارجی جذب کند با تشویق توسعه املاک و صنعت املاک در جهت توریسم، اما اکنون که قدرت در آنکارا متمرکز شده، تمامی استراتژی ها در جهت امیال، سلیقە و قومیت حاکمان مرکز پیش میرود. در برزیل، رأیگیری سرزمینی قدرت را میان قلمروهای برزیل پخش میکنند و انحصار را دشوار میسازند.
میلان سوولیک اثبات کرده که چگونه ولادیمیر پوتین با همهپرسیهای تودەای کنترل و تخت قدرت را مصلوب کرده است (سوولیک، ۲۰۱۲، ص ۸۴). در برزیل، یک پوپولیست میتوانست از همهپرسی برای نادیده گرفتن خودمختاری قلمرویی استفاده کند و مشروعیت ظاهری بسازد.
رأیگیری سرزمینی با غیرمترکز نمودن تصیمگیری، تفکیک قوا را حفظ میکنند و نهادهای مذاکره میان نهادهای حاکم را ملزم به انتخاب از پائین میکنند و قدرت را غیرمتمرکز و پاسخگو نگه میدارند.
محدودیتهای قلمرویی—مانند دیوان های ایالتی برزیل—تمرکز را مهار میکنند. برخلاف همهپرسی تودەای/سراسری که این گارد و محافظ ها را برای اهداف اقتدارگرا دور میزد.
رأیگیری سرزمینی رقابت نهادی را زنده نگه میدارد و از رقابت میان قلمروها از سلطه انحصاری جلوگیری میکند. کشمکشهای منجر به رقابت سالم شمال شرقی و جنوبی برزیل اقتدارگرایی را محدود میکند، برخلاف همهپرسی که قدرت را به یک پوپولیست ملی بیمهار و بی ترمز میسپارد.
رأیگیری سرزمینی از “موبوکراسی” (mobocracy) و استبداد اکثریت توده در تصمیمگیری ناآگاهانه جلوگیری میکند.
حاکمیت دموکراتیک باید با خرد هدایت شود، نه هرجومرج تودهها. رأیگیری سرزمینی محدودیتهای قلمرویی را برقرار میکنند تا از تصمیمات نسنجیده در این کشورها پرهیز کنند.
سقوط دموکراسی آتنی تا حدی به خاطر تصمیمات تودهمحور بود که به فاجعه انجامید (توسیدیدس، ۱۹۱۰، ص ۲۰۴). در برزیل، تودههای احساسی میتوانند نتایجی غیرقابلپیشبینی رقم بزنند، مانند تخصیص منابعی که نیات قلمروهای پرجمعیت را برتری میدهد. تمامی معادن و منابع زیرزمینی که در سرزمینهای غیرفارسی، در ایران قرار گرفتەاند، همگی منافع و سرانجامی ضد مصالح مالکان واقعی آنها دارند، جملگی توسط حاکمیت تهران، غارتگرانه بهرەبرداری میشوند یا دربست بابت باج به کمپانی یک کشور خارجی پیشفروش شدەاند.
رأیگیری سرزمینی تضمین میکنند که رهبران بر اساس تجربه و تأیید قلمرویی برگزیده شوند، نه احساسات زودگذر.
رأیگیری سرزمینی واکنشهای شتابزده را مهار میکنند و مقامات سرزمینی و قلمرویی در برابر هوسهای پوپولیستی ایستادگی میکنند. قوانین زیستمحیطی تدریجی برزیل از فراخوانهای بهرهبرداری تودهمحور جلوگیری کرد، برخلاف همهپرسی که ممکن بود با سودجویی کوتاهمدت گمراه شود.
رأیگیری سرزمینی نگاه بلندمدت را حفظ میکنند و برنامهریزان قلمرویی بر استراتژی تأکید دارند. حاکمیت برزیل در جنگ جهانی دوم نیازها را متعادل کرد، برخلاف همهپرسی که ممکن بود به انزواگرایی بینجامد. متاسفانه رأیهای تودەای دوراندیشی را فدای تسکین فوری میکنند. رأیگیری سرزمینی پیوستگی و استمرار در سیاست های توسعه و بلندمدت را تضمین میکند. کمیتههای تخصصی قلمرویی سیاستهای هماهنگ میسازند. سیستم سلامت SUS برزیل بازتاب یک تاریخ از نظرات و بازخورد مداوم مردمان منطقهای است، برخلاف همهپرسی که میتوانست نتایجی قومی پراکنده به بار آورد. رأیگیری سرزمینی پایداری حاکمیت را در بحرانها تضمین میکنند.
در بحرانها، رهبری پایدار ضروری است. دموکراسی تودەای خطر نوسانات ناشی از ترس را دارد. رأیگیری سرزمینی تصمیمگیری سنجیده را با گفتوگوی قلمرویی پیش میبرند.
همهپرسیهای جمهوری وایمار ظهور هیتلر را با اختیارات اضطراری ممکن ساخت (آرنت، ۱۹۵۱، ص ۱۲۸). سیستم انتخاباتی برزیل—مانند اصلاحات پس از کودتای ۱۹۶۴—تاریخاً بحرانها را بدون فروپاشی و لغزش به توتالیتاریسم، پشت سر گذاشته است. نیاز به ائتلافهای قلمرویی، رأیگیری سرزمینی را پایدار و مقاوم در برابر تسخیر اقتدارگرایانه میکند.
رأیگیری سرزمینی در برابر سوءاستفادههای فرصتطلبانه میایستد.
عدم تمرکز قدرت و دیسانترالیسم سیاسی از بهرهکشی و غارت جلوگیری میکند. دموکراتیزاسیون ۱۹۸۵ برزیل با انتخابات از بازگشت اقتدارگرایی پرهیز کرد، برخلاف همهپرسی که میتوانست تمرکز را در بحران تسریع کند.
یک همهپرسی ملی، که رأیدهندگان شهری دور از این واقعیات آن را هدایت کنند، ممکن بود بهرهبرداری را بر حفاظت ترجیح دهد، همانطور که در پروژههای سد واله با رأیگیری پوپولیستی ممکن بود رخ دهد.
رأیگیری سرزمینی دانش محلی را تقویت میکنند بصورتی که دولتهای قلمرویی از تخصص منطقهای—مانند مهارت کشاورزی ماتو گروسو—برای بهینهسازی منابع استفاده میکنند. این رویکرد محلی با همهپرسیها تضاد دارد، جایی که اکثریت ملی، ناآشنا با شرایط قلمرویی، ممکن است سیاستهای ناکارآمدی مانند ممنوعیت سراسری جنگلزدایی بدون در نظر گرفتن چوببری پایدار وضع کند.
در این حالت نیاز به توافق قلمرویی لازم میشود و رهبران پوپولیست را از بهرهبرداری کوتاهمدت منابع باز میدارد. پروژه سد ایتایپو در دهه ۱۹۷۰ با مذاکرات قلمرویی به ثمر نشست، در حالی که یک همهپرسی میتوانست شتاب پوپولیستی برای برقآبی را تقویت کند و گروههایی مانند گوارانی را که جابهجا شدند، نادیده بگیرد. رأیهای مستقیم طمع ملی را بر مدیریت قلمرویی ترجیح میدهند. پیش شرط رأیگیری سرزمینی باید مدیریت قلمرویی منابع معدنی و طبیعی باشد، مالکیت تمام و مدیریت منابع سرزمینی باید قانونا قلمرویی محترم شمرده شود، مرکز و کسانی که غیرمرتبط با آن جغرافیا هستند را منوط به کسب اجازه و رفتار مدرن میکند. مالکیت منابع توسط مالکان واقعی، بروکرات ها و دولتیان مرکزنشین را دمکرات تر میکند زیرا برای هر برداشت منابع و ثروتی به رای مجلس دولت محلی/قلمرو فدرال نیاز دارند.
قلمروهای فدرال برزیل، با منابعی چون چوب آمازون یا سنگ آهن میناس ژرایس، از رأیگیری سرزمینی که نهادهای قانونگذاری محلی و دولتهای قلمرویی را توانمند میکنند برای مدیریت کارآمد این ثروتها بهره میبرند. این برخلاف همهپرسیهای تودەای است که سیاستهایی یکنواخت و بیتوجه به تنوع قلمرویی را به خطر میاندازند.
در پایان باید اضافه کرد که رأیگیری سرزمینی از طریق نمایندگان منتخب به قلمروها امکان میدهند سیاستهای منابع معدنی، طبیعی را با شرایط زیستمحیطی و سرزمینی خود هماهنگ کنند. برای نمونه، پارا استخراج طلا را با مشارکت جوامع بومی و رودخانهنشین تنظیم کرده و سود اقتصادی را با توسعه پایدار و انتفاع مردمان آن رزمین متعادل کرده است. هم اکنون تقریبا تمامی معادن سرزمین کوردستان در دستان شرکتهای انگلیسی، قزاقستان ! و اروپایی است که مشخص نیست چه مقامی در مرکز، به چه باج و رشوەای و بابت آن چه برگشت درآمدی به سرزمین و مردمان قروه، تکاب، بوکان و سقز که چهار معدن طلای مهم ایران واقع شده، انجام میپذیرد. هرچند چشمپوشی غربی ها در قبال استعمار و جنایات دولت ایران در سرزمینهای پیرامون ایران، این حقیقت را ثابت میکند که در قبال غارت بی چون و چرای معادن و منابع قومیت ها توسط بیگانگان، جنایات دولت مرکزی در این مناطق نادیده گرفته میشود.
رایگیری سرزمینی یا همان سیستم الکترال در آمریکا بە ایلات حق مساوی میدهد صرفنظر از آنکه ایالت آیووا یک دهم کالیفرنیا جمعیت دارد.
جهت مطالعه موارد عینی و کارکردهای موضوع به کتاب کوکلنیالیسم نویسنده در این آدرس مراجعه کنید.
References
رفراندم ڕۆژهەڵات و مکانیسمهای قانونی
رجوع به https://www.kurdia.net/archives/2235
چرا سیستم اطلاعات و پهلوی همپیمان هستند؟
رجوع به https://www.kurdia.net/archives/9237
Arendt, Hannah. The Origins of Totalitarianism. New York: Harcourt, Brace & Co., 1951.
Levitsky, Steven, and Daniel Ziblatt. How Democracies Die. New York: Crown Publishing, 2018.
Madison, James. The Federalist Papers No. 10. New York: J. and A. McLean, 1788.
Müller, Jan-Werner. What Is Populism? Philadelphia: University of Pennsylvania Press, 2016.
Svolik, Milan W. The Politics of Authoritarian Rule. Cambridge: Cambridge University Press, 2012.
Thucydides. History of the Peloponnesian War. Translated by Richard Crawley. London: J. M. Dent, 1910.
Urbinati, Nadia. Democracy Disfigured: Opinion, Truth, and the People. Cambridge, MA: Harvard University Press, 2014.
Weyland, Kurt. Making Waves: Democratic Contention in Europe and Latin America since the Revolutions of 1848. Cambridge: Cambridge University Press, 2014.
- رای گیری سرزمینی: سپری در برابر دیکتاتوری اکثریت و توتالیتاریسم پوپولیستی - 03/06/2025
- بدرود کاکە گیان - 02/28/2025
- کاکه برا ماڵئاوا - 02/28/2025