آیا ۲٥۰۰ مبدا پادشاهی کوروش است یا هجرت یهودیان از بابل؟

آيا از ماهيت جشن های ۲٥۰۰ ساله ايران مطلع هستيم؟ آيا ميدانيم اساسا عدد ۲٥۰۰ سال بعنوان نماد آغاز سلطنت كوروش كبير چگونه محاسبه شده است ؟ آيا ميدانيم طراحان و برگزار كنندگان اين جشن, كه با هزينه مردم ايران برپا چه كساني بودند ؟ صرف نظراز هزينه‏هاى هنگفت و نيز مفاسد فراوان اين‏ مراسم، طراحى و اجراى اين برنامه به تمامى از سوى مجامع‏ مربوطه صورت گرفت. على رغم تبليغات ادعايى سامانه پهلوى مبنى بر بزرگداشت ۲٥۰۰ سال سلطنت و پادشاهى در كشور ايران،واقعيت چیز دیگری است.
واقعیت این است كه جشن‏هاى ۲٥۰۰ ساله،صرفا با هدف نكوداشت‏ خاطره و تاريخ عزيمت يهوديان از بابل به ايران و اورشلیم در زمان كوروش،در سال ٥۳۹ قبل‏ از ميلاد برگزار شد.آن گونه كه بعدها آشكار شد، گروه يهودى در سال‏ ۱۳٤۰ شمسى/۱۹٦۱ میلادی،طرح و تمايل به برپايى اين جشن را اعلام كرده بودند.در سال ۱۹٦۱ آنها تصميم گرفتند تا به منظور يادبود آزادى و رهايى ملت‏ يهود از اسارتش در بابل،كنگره‏اى با شركت تاريخ نويسان برگزار نمايند. در تاريخ يهود آمده است بخت النصر دوم، پادشاه بابل،پس از آنكه اورشليم را فتح كرد، يهوديان را به‏ اسارت به بابل برد البته لفظ اسارت كلمه ايست كه يهوديان برای ثبت در تاريخ از آن استفاده كرده‌اند چرا كه هنگاميكه بنی اسرائيل در بابل ساكن شدند به قدری از شرايط اسكان خود راضی بودند كه حتی پس از آنكه پادشاه ايران به آنان اجازه بازگشت به اورشلیم را داد حاضر نشدند به آن سرزمين بازگردند و تنها چندين تن از آنان براي بازسازی اماكن مذهبيشان به اورشلیم رفته و پس از مرمت و باز سازي دوباره به بابل بازگشتند . به نقل از منابع يهود، بنی‌اسرائيل به مدت چهل سال اجازه ورود به اورشلیم را نداشتند ، يعنى تا زمانى كه كوروش، شاه پارس، بابل را در سال ٥۳۹ پيش از ميلاد به‏ تصرف خود در آورد. يهوديان اين زمان را تاريخي خوش يوم براي بني اسرائيل ميدانند به همين جهت ازآنجا كه قدرت سياسي يهوديان در دربار افزايش يافته بود پيشنهاد برگزاری مراسم باشكوهی جهت ياد بود آزاد سازی يهوديان در اين تاريخ بدست كوروش را مطرح كردند .مشاور فرهنگى دربار كه از گرايش‏هاى متكبرانه شاه مطلع بود.از شاه‏ درخواست‏ ملاقات كرد.در اين ملاقات،تاريخ شناس معروفى كه متأسفانه با تمام دانش خود از شخصيتى ضعيف و نفوذپذير برخوردار است،او را همراهى مى‏كرد و نظريه زير را ارائه نمود:”»به جاى آنكه بگذاريم اسرائيلى‏ها اين بزرگداشت را منحصر به آزادى يهوديان از بابل،نمايند،چرا تأكيد را بر ارزشهاى والاى كورش كبير،شاه هخامنشى قرار ندهيم‏ و به سلطنت رسيدن او را به عنوان يكى از زمانهاى پرعظمت عهد عتيق جلوه‏ ندهيم،تا به اين ترتيب نشان دهيم كه سلطنت در ايران منشايى اصلى و تاريخى‏ دارد؟”«اين پيشنهاد به نظر شاه خيلى جالب آمد. در آن زمان، بر اساس محاسبه مورخان یهود، سال ٥۳۹ قبل از ميلاد به عنوان‏ مبدأ، با سال ۱۹٦۱ ميلادى (١٣٤٠ شمسى) يعني زماني كه گروه یهودی پيشنهاد برگزاري اين مراسم را به محمد رضا پهلوي دادند جمع شده و رقم ۲٥۰۰ سال به دست آمد. داستان آزادى يهود به دست كوروش در فقط در تورات همانند داستان پیامران نقل شده و جشن‏هاى ۲٥۰۰ ساله كه‏ محمد رضا پهلوى راه انداخته بود در واقع به خرج ملت و به خاطر بزرگداشت‏ اين واقعه تاريخى محبوب يهودى‏ها و با رهبرى و برنامه ريزى آنها بود.”محافل يهودى نيز در اين باره اعترافات جالب توجهى داشتند كه يك نمونه آن يادداشت “لطف الله حی” است .لطف اله حى يكى از رهبران انجمن كليميان تهران،نماينده مجلس شوراى ملى،از مشاهير و معاريف و عضو برجسته كه رياست “شوراى يهوديان ايران “در “شوراى مركزى جشن‏هاى ۲٥۰۰ ساله “را عهده‏دار بود، در مهر ماه ۱۳٤۹ ،طى اطلاعيه‏اى در ميان جامعه يهود ايران،در اين باره چنين نوشت:در آزادى ملت يهود از اسارت بابل و آبادى خانه خدا و معبد دوم در اورشليم صادر شد و نه تنها به منزله‏ لوحه زرينى در بزرگى روحى و عظمت فكر انسانى شاهنشاهى ايران در تاريخ‏ بشريت به يادگار مانده و هنوز هم مى‏درخشد بلكه ماده تاريخ ۲٥۰۰ ساله جامعه‏ يهوديان ايران شد. در حقيقت اعلاميه كورش كبير ابتداى سكونت يهوديان ايران در ادوار عزرا و نحميا و زر و بابل در اين ديار مقدس به شمار مى‏آيد. فى الواقع جشن‏هاى سال آينده براى يهوديان ايران جنبه جشن ۲٥۰۰ ساله‏ تاريخ ما [ یهوديان] در ايران است. از اين حقايق مهمتر آنكه اين جشن‏ها در عهد سلطنت پرافتخار پدر تاجدار و انسان بزرگ قرن ما شاهنشاه آريامهر كه به حق نزد يهوديان جهان كورش ثانى لقب‏ گرفته است انجام مى‏گيرد. به همين منظور از مدت‏ها قبل از طرف شوراى مركزى جشن‏هاى شاهنشاهى با شركت گروهى از سرشناسان و افراد بصير جامعه يهود،شوراى يهوديان ايران وابسته‏ به شوراى مركزى جشن‏هاى شاهنشاهى تشكيل و با مطالعه مستمر و عميق و مشاورات لازم برنامه اجرايى جامعه ما[يهودى‏ها] را در اين باره تهيه نمود]…كه‏[ شامل اقدامات مفصلى در زمينه‏هاى فرهنگى-بهداشتى جشن‏ها و مشاركت جوامع‏ مختلف يهوديان جهان است به موقع خود به اطلاع همگان خواهد رسيد تا هر خانواده يهودى ايرانى سهم خود را در آن ادا نمايد.”
آری، محافل يهودى با برگزارى جشن‏هاى مزبور،و تغيير تاريخ و تقويم‏ هجرى شمسى ايران به تاريخ ظاهرا شاهنشاهى كوروش كبير، در واقع تاريخ و تقويم يهود را در ايران استقرار نمودند. سعى اینان در تعقيب مقاصد خود از برگزاري اين مراسم و جشن‌ها دو دلیل بود.
یک: تقويت مناسبات اسرائیل با شاه و بهره برداري از تاريخ ايران در جهت حمايت از قوم يهود و تبليغات بويژه در خصوص خدمات كوروش در آزاد كردن قوم يهود از يوغ پادشاه بابل و بدين وسيله تحكيم پيوندهاي باستاني ايران و يهود در جهت حمايت و پشتباني ايران از اسرائيل در زمان خطر و تحديد عليه اسرائيل بود. اما شاه به دليل فشار افكار عمومي ايران نتوانست بطور رسمي و آشكار از سران اسرائیل در اين جشن دعوت به ميان اورد و مطبوعات به اين علت شاه را مورد انتقاد و نكوهش قرار دادند.
دوم: بهره برداری مناسبات اسرائيل و ايران با اعراب و ايجاد روابط پنهاني اعراب با اسرائيل در زمينه سازش و عدم حمايت از فلسطين بود .شايد حال بتوانيم دليل توجه محافل یهود – ايرانی و شبكه ها و سايتهای فارسی زبان را در تعريف و تمجيد ازكوروش كبير و مدح جشنهاي ۲٥۰۰ ساله دريابيم چرا كه از سياستهاي آنها در دنيا, نسبت دادن هر شخصيت بزرگ و ملي به تاريخ يهود است تا علاوه بر جلب حمايت برای دولت ملی اسرائیل حس ملی و وطن دوستی آن ملت را با سياست خاص خود به حمايت از خود پيوند زنند.
تقویم دوهزارسال در واقع یادبود کسانی دیگر و به جهت واقعەای دیگر است و موضوعیتی با اتفاقات مزبور ندارد.