مهیم سرخوش
بررسی نقشی چندلایه از قرون میانه تا دوران پهلوی
چکیده
جامعه پارسیان هند، یکی از اقلیتهای مذهبی و فرهنگی ماندگار در تاریخ جنوب آسیا، از دیرباز در مرکز تعاملات فرهنگی، مذهبی و سیاسی بین ایران و شبهقاره هند قرار داشته است. با وجود آنکه پارسیان در زمرهی نخستین حافظان فرهنگ و زبان فارسی در مهاجرت به شمار میروند، بررسی دقیقتر تاریخ این جامعه، سویههای دیگری از نقش آنان را نیز آشکار میسازد. این مقاله میکوشد در کنار مرور دستاوردهای فرهنگی پارسیان در حوزه زبان و هویت فارسی به برخی همکاریهای اقتصادی و سیاسی آنان با استعمار بریتانیا در هند نیز بپردازد؛ از جمله مشارکت در تجارت تریاک و نقش در ساختارهای قدرت استعماری. چنین رویکردی میتواند به درک جامعتری از این گروه تأثیرگذار کمک کند.
مھاجرت پارسیان به ھند
با سقوط شاهنشاهی ساسانی و گسترش اسلام در ایران، جمعی از زرتشتیان برای حفظ آیین خود راه مهاجرت را در پیش گرفتند. مقصد برخی از آنان، سواحل غربی هند بود، جایی که بعدها به جامعه پارسیان شهرت یافت. این گروه با وجود کوچکی جمعیت، در حفظ زبان فارسی، اشاعه متون کلاسیک، و حتی ارتباطات فرهنگی با پرشین نقش قابلتوجهی ایفا کردند. اما این همهی داستان نیست؛ در کنار چهرهی فرهنگی، برخی از خاندانهای سرشناس پارسی در قالب تجار، مشاوران یا مدیران محلی، به استعمار بریتانیا نیز خدماتی ارائه دادند. این مقاله در پی بررسی این دو ساحت از تاریخ پارسیان است.
۱. مهاجرت اولیه و شکلگیری هویت پارسیان در هند
نخستین موج مهاجرت زرتشتیان ایرانی به هند، به قرن هشتم میلادی بازمیگردد. آنگونه که در روایت سنتی «قصه سنجان» آمده، این مهاجران پس از ورود به گجرات، مورد پذیرش نسبی قرار گرفتند و موفق شدند هویت دینی خود را در قالبی تازه حفظ کنند. احترام به قوانین میزبان و در عین حال پافشاری بر آداب خود، از عوامل بقا و تداوم این گروه بود.
۲. پاسداری از زبان فارسی و ادبیات کلاسیک فارسی
با گذر زمان، پارسیان نه تنها از فرهنگ پارسی فاصله نگرفتند، بلکه نقش فعالی در حفظ آن ایفا کردند. جمعآوری نسخههای خطی فارسی، چاپ شاهنامه و دیگر متون مهم در بمبئی، و تربیت زبانشناسان برجسته، از جمله فعالیتهای فرهنگی آنان بود. نمونههایی چون جمالجی جیجیبهای و نوشیروان دولتشاه، از شخصیتهای کلیدی این حرکت بودند. برخی نسخههای نفیس شاهنامه که امروزه در کتابخانههای ایران وجود دارند، در واقع حاصل تلاش این افراد در هند بودهاند.
۳. بازگشت فرهنگی به پرشین در دوران قاجار و پهلوی
از نیمهی قرن نوزدهم، موجی از تعامل فرهنگی دوباره میان پارسیان هند و ایران (پرشین) آغاز شد. مانکجی لیمجی هاتریا، بهعنوان نماینده جامعه پارسیان هند، مأموریتی تاریخی در ایران یافت. او مدارس مدرن برای زرتشتیان در یزد و کرمان تأسیس کرد، وضعیت بهداشتی و آموزشی آنان را بهبود بخشید و از بازسازی آتشکدهها حمایت کرد. اقدامات او را میتوان بخشی از تلاش برای پیوند دوبارهی هویت ملت فارسپ با میراث زرتشتی دانست.
۴. همراهی فرهنگی با ناسیونالیسم پهلوی
در دوران پهلوی، تمرکز بر ایران باستان و زدودن آثار زبان و فرهنگ عربی، با دیدگاه برخی محافل پارسی همراستا شد. نامهای باستانی، ترویج شاهنامه، و تقویت گفتمان «هویت ملی» بهجای «هویت دینی» در سیاست رسمی ایران، از نگاه پارسیان که همواره به میراث پیشااسلامی وفادار مانده بودند، خوشایند بود. این همراهی، اگرچه فرهنگی بود، اما در عین حال تقویتکنندهی گفتمان ناسیونالیستی و شوئینیستی حاکم نیز تلقی میشود.
۵. چهره کمتر دیدهشده؛ همکاری با استعمار بریتانیا
در کنار فعالیتهای فرهنگی، واقعیت تاریخی دیگری نیز وجود دارد که کمتر بدان پرداخته شده است. برخی خانوادههای ثروتمند پارسی، بهویژه در قرون هجده و نوزده، در ساختارهای اقتصادی استعمار بریتانیا نقش فعالی داشتند. خانواده ساسون، یکی از مشهورترین نمونهها، در تجارت تریاک میان هند و چین حضوری پررنگ داشتند. تجارت تریاک، که از عوامل اصلی جنگهای تریاک و تحقیر چین بود، از سوی کمپانی هند شرقی سازماندهی میشد و برخی سرمایهداران پارسی در آن سهیم بودند.
افزون بر آن، برخی از نخبگان این جامعه در ساختارهای اداری، قضایی و حتی پلیسی بریتانیا در هند مشغول بودند. حضور پارسیان در کنار قدرت استعماری، آنان را در چشم برخی از ملیگرایان هندی، همپیمان استعمار جلوه داد. بنابراین، تصویر این جامعه، تنها به پاسداری فرهنگی محدود نمیشود، بلکه باید آن را در بستر مناسبات پیچیده قدرت و منافع نیز تحلیل کرد.
نتیجهگیری
جامعه پارسیان هند، نمونهای نادر از مهاجرانی است که با وجود جدایی از سرزمین مادری، نهتنها هویت خود را از دست ندادند، بلکه به بازتولید بخشی از فرهنگ ملت فارس در مهاجرت نیز پرداختند. با این حال، تاریخ آنان تنها چهرهای فرهنگی ندارد؛ در سایهی همکاری اعضای این جامعه با قدرتهای استعماری، جنبههای کمتر ستایشآمیزی نیز آشکار میشود. مطالعه این دوگانگی، بهویژه در عصر کنونی که تاریخنگاری انتقادی اهمیت یافته، ضرورتی اجتنابناپذیر است.
ھمین پارسیان کہ در حفظ و ترویج زبان و فرھنگ پارسی خود بودہ اند شریک سیاستی شوئینیستی و فاشیدتی نظام پھلوی شدند کہ زبانها و فرھنگهای ملل بلوچ، ترک، عرب، کورد، ترکمن، گیلک و ۰۰۰شدند۰
منابع
1. قصه سنجان، تألیف بهمن کیکوسلاج، قرن 14 میلادی.
2. Boyce, Mary. Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices. Routledge, 2001.
3. Hinnells, John R. The Zoroastrian Diaspora: Religion and Migration. Oxford University Press, 2005.
4. Tafazzoli, Ahmad. “Pārsis.” Encyclopaedia Iranica, 2005.
5. سرلشگر حسن آرینپور، زبان و ادب فارسی در هند و پاکستان، انتشارات توس، تهران، ۱۳۷۱.
6. داراب دیبا، نقش پارسیان در احیای فرهنگ ایران باستان، مجله فرهنگ، شماره ۳۵، ۱۳۸۶.
7. Maneck, Susan Stiles. The Death of Ahriman: Culture, Identity and Theological Change Among the Parsis of India. University of Michigan, 1997.
8. Green, William. Opium and Empire: The Lives and Legacies of the Sassoon Family. Harvard University Press, 2016.
9. کریمزاده تبریزی، شاهنامهپژوهی در هند، نشریه پژوهشهای ادبی، دانشگاه تهران، شماره ۱۲، ۱۳۹۵.
- پارسیان هند؛ پیونددهندگان میراث ایران(فارس) و مدرنیته یا همراهان استعمار؟ - 04/13/2025
- نامە ٨٠٠ نفر - 04/08/2025
- تاریخ نوروز و روایت سومری - 03/22/2025