این همه اعدامهای بیرویه، دستگیری و کشتار دستگیرشدگان و زندانیان و برنامه سپاه پاسداران، اصلاحطلبان و هماهنگی با پهلوی در کارزار منع اعدام در چیست؟ در ماههای اخیر و در یکسال اخیر، دولت ایرانی بە...
دموکراسی نه به عنوان آرمان بلکه به عنوان متد مبارزه ملت زیر سلطه هیچ تناسبی جز عقیم کردن مبارزه ندارد. دموکراسی به عنوان متد و برنامه سیاسی، فقط در دوران جامعه پساناسیس معنی و کاربرد دارد. این در مورد فدرالیسم و کنفدرالیسم هم صادق است که همانند شعر دموکراسی، مربوط به جامعه پساتاسیس هستند نه پیشاتاسیس. حال بعد از تثبیت جامعه کردی، فدرال یا کنفدرال، سوسیال یا دموکرات باشد.
استراتژی می بایست وضعیت همان دوران را در نظر و بشناسد سپس متناسب با ان بگویید چه باید کرد وگرنه نه استراتژی بلکه همدلی عارفانه است. وضعیت ملتی غیرقانونی که هستی سیاسی وی به رسمیت شناخته نمی شود. شناسایی هستی اجتماعی منهای هستی سیاسی به رسمیت شناختن نیست بلکه ماشینی است که در جهت منافع دیگران است همانند قاطر وفادار و پرکار قلعه حیوانات. ملتی که هستی سیاسی وی به رسمیت شناخته نمی شود باید در جهت رهایی از سلطه و استقلال سیاسی گام بردارد که ایدئولوژی و استراتژی ان ناسیونالیسم است. حال بعد از استقلال سیاسی حال به شکل دولت یا خودمختاری و فدرالیسم باشد در باره سوسیال یا دموکرات بودن ان باید نظر داد.
آذربایجان، ریشه در اسم خاص آتروپاتن، حاکم مادکوچک در زمان اسکندر مقدونی دارد و هیچ بار زبانی/نژادی از آن منشعب نمیشود. این سرزمین و ساکنان اصلی آن تا زمان ظهور سلاجقه و ترکان و مغولان از قرن 5 ه،11م،کردها/مادها بودند. تاریخ آذربایجان/مادکوچک، تا قبل از ظهور ترکان، متعلق به کردها است. آذربایجان/مادکوچک، از قرن 5و6 هجری به بعد هویت ترکی/آذری پیدا کرد که ناشی از هجوم دسته جمعی ترکان سلجوقی و اغوزها و مغولان با زور شمشیر به این ناحیه بود،که منجر به حذف، مهاجرت و کشتار کردهای منطقه شد.
هێرش قادریدر حال حاضر، در رسانهها این تصور وجود دارد که ملتها در قبال اقدامات دولتها، مانند حمله روسیه به اوکراین یا غزه به اسرائیل، بیگناه هستند و از مسئولیت اعمال دولتها مبرا می باشند....
هگل در سال ۱۸۰۷ پایان تاریخ را اعلام کرد و «الکساندر کوژووی» تیز بین آن را بازگشت به حیوانیت نامید که من تمایل دارم آن را “ابدانیت” بنامم. نظریهی ژرف پایان تاریخِ هگل در فوکویاما...
د. هێرش قادری رهایی سیاسی کُرد، جز با «خودآگاهی تاریخی» میسر نمی شود و برای این کار باید به مفهوم سازی تاریخ کُرد بپردازیم. مفهوم سازی تاریخ کُرد، جز در قالب ارائه ی نظریه ای...
برای نگارش تاریخ کُرد باید از تکیه بر حقایق بدیهی چشم پوشید و به دیرینه شناسی سکوت پرداخت. باید با دیرینه شناسی/باستان شناسی، تاریخ متمایز کُرد را از زیر گرد و غبار تاریخ ایرانیت، اسلامیت/عربیت...
برخلاف فلاسفه ی آلمانی مانند هگل که سعی در تفسیر دین و عقلانی کردن آن داشتند، عصر روشنگری در فرانسه در مبارزه با دین و کلیسا تکوین یافت. ولتر و سایر روشنفکرانِ فرانسوی با صراحت...
کُرد نه تنها در تاریخ به حاشیه رانده شد، بلکه در علم تاریخِ کلاسیک و مدرن نیز به حاشیه رفت و طرد و نادیده گرفته شد. دلیل این امر در تاریخ نگاری کلاسیک، منابع اطلاعات...
«داستان حماسی قوم ارمنی روایت می کند که چگونه گردی (احتمالا کُردی= قادری) مهرک نام، به کمک کلاغی به غاری هدایت شد. اکنون او محبوس در آن جایگاه، چرخ سرنوشت در دست، در انتظار پایان...